1. group discussion
بحث گروهی
2. group tendencies
گرایش های گروهی
3. group insurance
بیمه ی گروهی،بیمه ی دسته جمعی
4. a group of devil-may-care sailors
گروهی از ناویان بی باک
5. a group of dishonorable men who did not turn away from stealing and killing
گروهی مردان بی آبرو که از دزدی و قتل روگردان نبودند
6. a group of fast women
دسته ای از زنان مل و مست
7. a group of houses
چند منزل
8. a group of indigents gathered in front of the office
گروهی مستمند جلو اداره ازدحام کردند.
9. a group of learned academics
گروهی از دانشگاهیان دانشمند
10. a group of miserable human beings who had been put to forced labor
گروهی از انسان های فلک زده که به بیگاری گرفته شده بودند.
11. a group of orderly students
یک دسته دانشجوی سر به راه
12. a group of people shackled by poverty and superstition
گروهی از مردمی که فقر و خرافات دامنگیر آنان شده بود
13. a group of rascals
یک مشت اراذل و اوباش
14. a group of sober merchants
گروهی بازرگان با وقار
15. breath group
گروه تک دمی،گروه نفسی
16. each group was over 50 strong
هر گروه بیش از 50 عضو داشت.
17. encounter group
گروه رویارویی
18. encounter group therapy
درمان با گروه رویارویی
19. his group spearheaded financial reforms
گروه او پیشتاز اصلاحات مالی بود.
20. peer group
گروه همسالان
21. quotient group
گروه بهری
22. the group represented a good cross section of the working class
آن گروه نمونه ی خوبی از قشرهای مختلف طبقه ی کارگر بود.
23. this group has lost its cohesiveness
این گروه همبستگی خود را از دست داده است.
24. this group is very closely knit
این گروه بسیار متحد است.
25. to group workers according to age
کارگران را از نظر سن گروه بندی کردن
26. transitive group
گروه انتقال پذیر،گروه ترایا
27. a commutative group
گروه تعویض پذیر،گروه جابجاپذیر
28. a consultative group
گروه کنکاشگر (مشورتی)
29. a dance group
گروه رقص
30. a deliberative group
گروه کنکاشی
31. a diplomatic group
هیئت سیاسی
32. a favored group
گروه مورد ترجیح
33. a little group of people
گروه معدودی از مردم
34. a motley group
یک گروه ناهمگون
35. a select group of poets
یک دسته شاعر برجسته
36. a superior group of students
یک گروه برتر از دانشجویان
37. an elect group of intelectuals and artists
گروه دستچین شده ای از اندیشمندان و هنرمندان
38. the ballet group was disbanded two years ago
گروه رقص گران باله دو سال پیش منحل شد.
39. the breakaway group in the party
گروه جدایی طلب (انشعابی) حزب
40. the circus group included two very comical dwarfs
گروه سیرک دارای دو کوتوله ی بسیار مضحک بود.
41. the kherchow group is one of the best known musical ensembles today
دسته ی خرجاو یکی از معروفترین گروه نوازندگان معاصر است.
42. the whole group was possessed by a fever for gambling
همه ی گروه دستخوش تب قمار بازی شده بود.
43. what blood group are you?
گروه خونی شما چیست ؟
44. he heads the group
او ریاست گروه را به عهده دارد.
45. to dominate a group
بر گروهی چیره شدن
46. to weld a group of warring tribes into a unified nation
دسته ای از قبایل جنگجو را به ملتی متحد تبدیل کردن
47. different members of your group can. . .
اعضای مختلف گروه شما می توانند . . .
48. foreign students tended to group together
دانشجویان تمایل داشتند که با هم محشور باشند.
49. he convened a small group to discuss the issue
او گروه کوچکی را برای بحث درباره ی موضوع گرد هم آورد.
50. his heroism saved the group from certain death
جانبازی او گروه را از مرگ حتمی نجات داد.
51. leader of the majority group
رهبر گروه اکثریت
52. the deliberations of a group of statesmen
کنکاش و ژرف اندیشی گروهی دولتمرد
53. those respectabilities that make group life bearable
آن ملاحظه کاری هایی که زندگی دسته جمعی را تحمل پذیر می کند
54. a chill spread over the group at the sad news
آن خبر بد موجب دلسردی گروه شد.
55. he lead violinist of the group
سر ویولونیست گروه
56. the common interests of the group
علایق مشترک گروه
57. the opposition (party) sent a group of hoodlums to heckle the prime minister
حزب مخالف عده ای اوباش را برای بهم زدن سخنرانی نخست وزیر فرستاد.
58. the paramount patriarch of that group
ریش سفید ارشد آن گروه
59. the semimonthly meeting of this group
گردهمایی دوبار در ماه این گروه
60. the voice of the opposition group
سخنگوی دسته ی مخالف
61. he was selected to lead the group
او برگزیده شد که گروه را رهبری کند.
62. his son was abducted by a group of terrorists
یک دسته تروریست پسر او را دزدیدند.
63. standing in front of a large group gives me the horrors
ایستادن در جلو یک گروه بزرگ مرا سخت دچار وحشت می کند.
64. their books were examined by a group of external auditors
دفاتر آنها توسط گروهی حسابرس مدعو مورد بررسی قرار گرفت.
65. he classified the letters and put each group in a separate folder
او نامه ها را دسته بندی کرد و هر دسته را در یک پوشه ی سوا قرار داد.
66. he is the acknowledged leader of the group
او رهبر شناخته شده ی گروه است.
67. his energy and cheerfulness infected the whole group
حرارت و شادی او به همه ی گروه سرایت کرد.
68. the club was a cover for a group of smugglers
گروه قاچاقچیان از آن باشگاه برای پنهان کردن اعمال خود استفاده می کرند.
69. the remedial measures taken by this medical group
اقدامات درمانی این گروه پزشکی
70. these songs are the creation of a group of kashani youths
این ترانه ها از نوآوری های گروهی از جوانان کاشی است.