groundling

/ˈɡraʊndl̩ɪŋ//ˈɡraʊndl̩ɪŋ/

معنی: گیاه زمینی، ماهی ته دریا، خواننده یاتماشاچی بی ذوق، شخص فرومایه و پست
معانی دیگر: ماهی ته زی (که در ته دریا و یا دریاچه زیست می کند)، حیوان زمینی، حیوان زمین زی، گیاه کوتاه، گیاه خزنده، (تئاتر قرون 16 و 17 در انگلیس) تماشاچی ایستاده، عامی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an animal or plant that moves or lives close to the ground.

(2) تعریف: a spectator in Shakespeare's time who stood in the pit to see the play.

مترادف ها

گیاه زمینی (اسم)
groundling

ماهی ته دریا (اسم)
groundling

خواننده یا تماشاچی بی ذوق (اسم)
groundling

شخص فرومایه و پست (اسم)
groundling

انگلیسی به انگلیسی

• plant or animal that lives close to the ground; fish that live near the bottom of the water; person with poor taste
superficial, shallow; uncritical, not thinking deeply

پیشنهاد کاربران

ریشه یابی به خصوص در بعضی ازمتن های روانشناسی

بپرس