1. A basic grounding in math is essential for the economics course.
[ترجمه فلاحی] قوی بودنِ پایۀ ریاضی برای دروسِ اقتصاد ضروری است.|
[ترجمه گوگل]یک پایه اساسی در ریاضی برای درس اقتصاد ضروری است[ترجمه ترگمان]یک پایه اصلی در ریاضی برای درس اقتصاد ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The drama course gives students a solid grounding in the basic techniques of acting.
[ترجمه گوگل]دوره درام به هنرجویان زمینه ای محکم در تکنیک های اصلی بازیگری می دهد
[ترجمه ترگمان]این درس درام به دانش آموزان، پایه محکمی در اصول اولیه بازیگری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این درس درام به دانش آموزان، پایه محکمی در اصول اولیه بازیگری می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They believe the soul is immortal, grounding this belief on the Divine nature of the human spirit.
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند روح فناناپذیر است، و این اعتقاد را بر اساس ماهیت الهی روح انسان استوار می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقدند که روح فناناپذیر است و این اعتقاد به طبیعت الاهی روح انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقدند که روح فناناپذیر است و این اعتقاد به طبیعت الاهی روح انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The degree provides a thorough grounding in both mathematics and statistics.
[ترجمه گوگل]این مدرک زمینه ای کامل در ریاضیات و آمار فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این درجه یک پایه کامل را هم در ریاضیات و هم در آمار ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این درجه یک پایه کامل را هم در ریاضیات و هم در آمار ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The course should give you a thorough grounding in financial matters.
[ترجمه گوگل]این دوره باید زمینه ای کامل در زمینه مسائل مالی به شما بدهد
[ترجمه ترگمان]این درس باید به شما یک پایه کامل در مسائل مالی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این درس باید به شما یک پایه کامل در مسائل مالی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Applicants must have a good grounding in human resources management.
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید زمینه خوبی در مدیریت منابع انسانی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید زمینه ای خوب در مدیریت منابع انسانی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید زمینه ای خوب در مدیریت منابع انسانی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These reports had at least a grounding in real events, or my memory of them.
[ترجمه گوگل]این گزارشها حداقل زمینهای در رویدادهای واقعی یا خاطرات من از آنها داشت
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها دست کم برای حوادث واقعی، یا به خاطر خاطرات من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها دست کم برای حوادث واقعی، یا به خاطر خاطرات من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Coursework gives a solid conceptual grounding introducing major themes from economics, sociology, history and business management.
[ترجمه گوگل]کار درسی زمینه مفهومی محکمی را ارائه می دهد که موضوعات عمده ای از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب و کار را معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]coursework، دیدگاه مفهومی محکمی را ارایه می دهد که موضوعات اصلی را از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب وکار معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]coursework، دیدگاه مفهومی محکمی را ارایه می دهد که موضوعات اصلی را از اقتصاد، جامعه شناسی، تاریخ و مدیریت کسب وکار معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A fortunate grounding and optimistic cleansing which a cycle of this sort provides.
[ترجمه گوگل]زمینه سازی و پاکسازی خوش بینانه ای که چرخه ای از این دست فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک محیط خوب و پاک سازی خوش بینانه که چرخه ای از این نوع را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک محیط خوب و پاک سازی خوش بینانه که چرخه ای از این نوع را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Carey Lohrenz, the F-14 Tomcat pilot whose grounding was the impetus for the probe, was unqualified to fly carrier-based aircraft.
[ترجمه گوگل]کری لورنز، خلبان F-14 تامکت که زمینگیری آن انگیزهای برای کاوشگر بود، فاقد صلاحیت برای پرواز با هواپیماهای حامل هواپیما بود
[ترجمه ترگمان]کری Lohrenz، خلبان اف - ۱۴ Tomcat که grounding انگیزه این کاوشگر بود، فاقد شرایط لازم برای پرواز بر هواپیماهای مسافربری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کری Lohrenz، خلبان اف - ۱۴ Tomcat که grounding انگیزه این کاوشگر بود، فاقد شرایط لازم برای پرواز بر هواپیماهای مسافربری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Perhaps this inference, given its grounding in pupil, not teacher data, is a tendentious one.
[ترجمه گوگل]شاید این استنباط، با توجه به مبنای آن در داده های دانش آموزان، نه معلمان، یک استنباط گرایشی باشد
[ترجمه ترگمان]شاید این استنباط، با توجه به اصول آن در دانش آموزان، نه داده معلم، یک موضوع عمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید این استنباط، با توجه به اصول آن در دانش آموزان، نه داده معلم، یک موضوع عمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But it is also the grounding of normality which keeps him together.
[ترجمه گوگل]اما این همچنین پایه عادی بودن است که او را کنار هم نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]اما این هم پایه زندگی عادی است که او را در کنار هم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما این هم پایه زندگی عادی است که او را در کنار هم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They provide the solid grounding for a future career.
[ترجمه گوگل]آنها زمینه محکمی را برای یک شغل آینده فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها زمینه ای محکم برای یک شغل آینده فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها زمینه ای محکم برای یک شغل آینده فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Accordingly, some theoretical and methodological grounding for this transformation needs to be provided.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، باید زمینه های نظری و روش شناختی برای این تحول فراهم شود
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، برخی از اصول نظری و روش شناختی برای این تحول باید فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، برخی از اصول نظری و روش شناختی برای این تحول باید فراهم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید