grounded physical presence

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
حضور فیزیکی متین / حضور جسمانی ریشه دار / حضور آرام و ملموس
در زبان محاوره ای:
یه جور حضور آروم و باوقار داره، وقتی هست انگار فضا متعادل می شه
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – شخصیتی ) :
توصیف کسی که وقتی در محیطی حضور داره، حس آرامش، ثبات، و تعادل منتقل می کنه
مثال: Her grounded physical presence made everyone feel safe.
حضور فیزیکی متینش باعث شد همه احساس امنیت کنن.
2. ( جسمانی – توصیفی ) :
اشاره به کسی که با بدنش ارتباط خوبی داره، حرکاتش کنترل شده و آگاهانه ست
مثال: He moves with a grounded physical presence, like a trained dancer.
با حضور فیزیکی متین حرکت می کنه، مثل یه رقصنده ی حرفه ای.
3. ( روانی – ذهن آگاه ) :
نشان دهنده ی ارتباط ذهن و بدن، حضور در لحظه، و تمرکز در محیط
مثال: Meditation helped her develop a grounded physical presence.
مدیتیشن کمکش کرد حضور فیزیکی متینی پیدا کنه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
calm presence – embodied awareness – mindful posture – centered energy – composed demeanor
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در فرهنگ غربی، به ویژه در زمینه های روان شناسی، یوگا، و هنرهای نمایشی، "grounded physical presence" نشانه ی بلوغ، آگاهی، و تأثیرگذاری فردی است.