grounded in

پیشنهاد کاربران

be grounded in/on sth
to be based on something=
مبتنی بودن بر
Lewis' ideas were grounded in his strong Christian faith.
عقاید لوئیس مبتنی بر ایمان مسیحی قوی او بود.
Knowledgeable about the basics of ( something )
مثال:
. She is well/solidly grounded in mathematics
سررشته داشتن در چیزی، سر در آوردن از چیزی
مبتنی بر
If an argument, belief, or opinion is grounded in something, that thing is used to justify it.
اگر استدلال، باور یا عقیده ای مبتنی بر چیزی باشد، از آن چیز برای توجیه آن استفاده می شود.
مرتبط بودن
Your thinking is grounded in the real world
افکارت ریشه در دنیای واقعی دارد
ریشه یعنی بزرگی و اصالت
ریشه در چیزی داشتن
زمین گیر شدن

بپرس