groundbreaking

/ˈɡraʊndˌbrekɪŋ//ˈɡraʊndˌbrekɪŋ/

پیشگامانه، مراسم پی ریزی و آغاز ساختمان، وابسته به این مراسم، جلو دار، وابسته به این مراسم پیشگام، جلو دار پیشگامانه amirkabir's groundbreaking efforts اقدامات پیشگامانهی امیرکبیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a ceremonial commencement of a building or construction project, when the first ground is broken with a shovel.

- The mayor spoke at the groundbreaking for the new library.
[ترجمه سید عباس حسینی] شهردار در مراسم پی ریزی ( کلنگ زنی ) کتابخانه جدید سخنرانی کرد.
|
[ترجمه گوگل] شهردار در مراسم افتتاحیه کتابخانه جدید سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان] شهردار برای کتابخانه جدید شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: achieving something new or unprecedented, or marking a beginning of new possibilities.

- a groundbreaking discovery
[ترجمه احسان] یک کشف ساختار شکن
|
[ترجمه گوگل] یک کشف پیشگامانه
[ترجمه ترگمان] کشف پیشگامانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a groundbreaking film
[ترجمه گوگل] یک فیلم راهگشا
[ترجمه ترگمان] یک فیلم پیشگامانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. amirkabir's groundbreaking efforts
اقدامات پیشگامانه ی امیرکبیر

2. Now Alvin set about creating in earnest his groundbreaking modern dance repertory company.
[ترجمه گوگل]اکنون آلوین شروع به ایجاد شرکت پیشگامانه رپرتوار رقص مدرن خود کرد
[ترجمه ترگمان]اکنون آلوین به دنبال ایجاد مجموعه رقص مدرن و پیشگامانه خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They brought bluegrass to the masses via groundbreaking early recordings.
[ترجمه گوگل]آنها بلوگراس را از طریق ضبط های اولیه پیشگامانه به توده ها آوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها bluegrass را از طریق ضبط اولیه پیشگامانه، به توده های مردم رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other groundbreaking work was reportedly done in the areas of fault tolerance support and compiler optimisation.
[ترجمه گوگل]بنا بر گزارش ها، کارهای پیشگامانه دیگری در زمینه پشتیبانی تحمل خطا و بهینه سازی کامپایلر انجام شده است
[ترجمه ترگمان]کار پیشگامانه دیگری در زمینه های پشتیبانی تحمل نقص و بهینه سازی کامپایلر انجام گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tuesday, a groundbreaking ceremony at the bridge will mark the start of the first $ 35 million phase of the project.
[ترجمه گوگل]روز سه شنبه، مراسم کلنگ زنی در این پل، آغاز اولین مرحله 35 میلیون دلاری این پروژه را رقم خواهد زد
[ترجمه ترگمان]سه شنبه، یک مراسم پیشگامانه در این پل شروع پروژه ۳۵ میلیون دلاری این پروژه را مشخص خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People who are engaged in groundbreaking collaborations have high regard for people who challenge and test their ideas.
[ترجمه گوگل]افرادی که درگیر همکاری های پیشگامانه هستند، به افرادی که ایده های آنها را به چالش می کشند و آزمایش می کنند، احترام زیادی قائل هستند
[ترجمه ترگمان]افرادی که در هم کاری های پیشگامانه مشغول به کار هستند دارای اهمیت بالایی برای افرادی هستند که ایده های خود را به چالش می کشند و آزمایش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those groundbreaking roles came to me with a great deal of regularity.
[ترجمه گوگل]آن نقش های پیشگامانه با نظم و ترتیب زیادی به سراغم آمدند
[ترجمه ترگمان]این نقش های مهم و پیشگامانه، با نظم و ترتیب زیادی به وجود من آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The groundbreaking was June a rainy day in the Delta.
[ترجمه گوگل]پیشگامانه، ژوئن یک روز بارانی در دلتا بود
[ترجمه ترگمان]این groundbreaking در روز بارانی در \"دلتا\" در ماه ژوئن برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. MacKinnon's groundbreaking legal work changed the way sexual harassment was viewed.
[ترجمه گوگل]کار حقوقی پیشگامانه مک کینون دیدگاه آزار جنسی را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]کار حقوقی پیشگامانه MacKinnon شیوه آزار جنسی را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Radiodetection's RD 7000 addresses this need with several groundbreaking features that deliver accurate, reliable and repeatable measurements.
[ترجمه گوگل]Radiodetection's RD 7000 این نیاز را با چندین ویژگی پیشگامانه برطرف می کند که اندازه گیری های دقیق، قابل اعتماد و قابل تکرار را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Radiodetection s ۷، این نیاز را با چندین ویژگی پیشگامانه که اندازه گیری های دقیق، قابل اطمینان و قابل تکرار را ارایه می دهد، مورد توجه قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has authored a groundbreaking research in the field.
[ترجمه گوگل]او پژوهشی پیشگامانه در این زمینه تألیف کرده است
[ترجمه ترگمان]او در حال نگارش یک تحقیق پیشگامانه در این زمینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Meanwhile, we are also looking forward to the groundbreaking of the International Convention Center project in Port Moresby.
[ترجمه گوگل]در همین حال، ما مشتاقانه منتظر شروع پروژه مرکز کنوانسیون بین المللی در پورت مورسبی هستیم
[ترجمه ترگمان]در همین حال، ما همچنین مشتاقانه منتظر اجرای پروژه مرکز همایش بین المللی در پورت Moresby هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The groundbreaking ceremony follows Disney's recent receipt of final approval from the Chinese central government to move ahead with its long-gestating plans for the 963-acre park and resort.
[ترجمه گوگل]مراسم افتتاحیه پس از دریافت تایید نهایی دیزنی از سوی دولت مرکزی چین برای پیشبرد برنامه های طولانی مدت خود برای پارک و تفرجگاه 963 هکتاری انجام شد
[ترجمه ترگمان]مراسم پیشگامانه، دریافت آخرین تاییدیه دیزنی از سوی دولت مرکزی چین برای پیشبرد برنامه های بلند مدت آن برای پارک و اقامتگاه ۹۶۳ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The groundbreaking monocoque structure that results is exceptionally light, yet remarkably rigid.
[ترجمه گوگل]ساختار مونوکوک پیشگامانه ای که به دست می آید بسیار سبک و در عین حال به طرز قابل توجهی سفت و سخت است
[ترجمه ترگمان]ساختار monocoque که نتایج آن فوق العاده درخشان است، با این حال بسیار سخت و سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As Tom said, we have begun a groundbreaking Strategic and Economic Dialogue between our two countries.
[ترجمه گوگل]همانطور که تام گفت، ما یک گفتگوی راهبردی و اقتصادی بین دو کشورمان را آغاز کرده ایم
[ترجمه ترگمان]همانطور که تام گفت، ما یک گفتگوی استراتژیک و اقتصادی نو بین دو کشور خود را آغاز کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pioneering, original, modern, innovative
ceremony held to celebrate the start of a new construction project

پیشنهاد کاربران

بدعت گذار
Cutting - edge
pioneer
ساختارشکنانه - نوآورانه - پیشگامانه
adjective
[more groundbreaking; most groundbreaking] :
🔴 introducing new ideas or methods
◀️ She was honored for her groundbreaking work in nuclear physics
...
[مشاهده متن کامل]

◀️a groundbreaking new book
◀️ Enter A17 Pro. Game - changing chip. Groundbreaking Performance.

The word “groundbreaking” is used to describe something that is very new and innovative, and that has the potential to change the way people think about things. It can also refer to something that is original and important, and that shows a new way of doing or thinking about things. For example, a groundbreaking discovery in science is one that is original and important, and that changes the way scientists think about a particular topic.
...
[مشاهده متن کامل]

صفت/ کلمه "groundbreaking" برای توصیف چیزی استفاده می شود که بسیار جدید و نوآورانه است و این پتانسیل را دارد که طرز فکر مردم را در مورد چیزها تغییر دهد.
همچنین می تواند به چیزی که اصیل و مهم است اشاره کند و روش جدیدی از انجام یا تفکر در مورد چیزها را نشان می دهد. به عنوان مثال، یک اکتشاف پیشگامانه در علم، کشفی است که اصیل و مهم باشد و طرز تفکر دانشمندان را در مورد یک موضوع خاص تغییر دهد.
a groundbreaking discovery
groundbreaking work/research/studies
a groundbreaking agreement/deal

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/groundbreaking• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/groundbreaking
راهگشا
پیشاهنگ
پیشتاز
پیشرو
طلایه دار
جلو دار
پیشقدم
پیشگام
پیشقراول
تحول برانگیز
خط شکن - پیشگام - پیشرو
بعضی از کلمات مشابه که همه به معنی پیشگام و ابداعی
trailblazing
innovative
poineering
unorthodox
mold - breaking
state - of - the - art
revolutionary
unprecedented
radical
پیشگامانه
نوین
فکرهای نو به جلو ، راه حل های جدید پیشگام . Groundbreaking research identifies likely. cause of alzeimer's disease
سرگیری دانش های نو علت بیماری آلزایمر ، احتمال داره تشخیص بده . . . .
پیشگامانه
نوین
Groundbreaking ceremony
مراسم کلنگ زنی و افتتاحیه
Adjective :
خلاقانه
مبتکرانه
پیشگامانه
نوآورانه
innovative
pioneering
پیشگام
پیشگام، جدید
ساختار شکنانه ( ترجمه از اخبار کانال ایران اینترنشنال )
جدید، نوآورانه، خلاقانه
پیشگامانه
بی سابقه
کلنگ زنی ( مراسم کلنگ زنی )
خط شکن
پیشگام و جلودار
innovative نوآورانه
زمینه ساز
بنیان فکنانه
نوآورانه
سرآغاز
پیشرو - مترادفpioneer
نوآورانه، خلاقانه
جدید، نوآورانه، خلاقانه، پیشگام
تحول جدید
پیشگام، پیشگامانه، مراسم پی ریزى و آغاز ساختمان، جلودار
( مراسم ) کلنگ زنی
completely new
پیشگامانه - نوآورانه و خلاقانه - معرفی ایده ها و روش های جدید
معرفی ایده ها و روش های نوین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس