ground speed


(هواپیمایی) سرعت هواپیما با محاسبه ی مسافتی در سطح زمین که هواپیما بر فراز آن پرواز می کند، سرعت برحسب مسافت زمینی

جمله های نمونه

1. CSN 310expedite passing 4500 m, your ground speed is larger than previous the preceding.
[ترجمه گوگل]CSN 310 با عبور از 4500 متر تسریع کنید، سرعت زمین شما بزرگتر از قبلی است
[ترجمه ترگمان]CSN ۴۵۰۰ متر را سرعت می بخشد، سرعت زمین شما از قبل بزرگ تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of course, he had a ground speed indicator in his cockpit, but he wanted to let all the bug-smashers in the valley know what real speed was 'Dusty 5 we show you at 620 on the ground,' ATC responded.
[ترجمه گوگل]البته، او یک نشانگر سرعت زمینی در کابین خود داشت، اما او می‌خواست به همه حشرات شکن در دره بفهماند که سرعت واقعی "Dusty 5 ما در 620 روی زمین به شما نشان می‌دهیم" چقدر است
[ترجمه ترگمان]البته او یک نمایشگر سرعت زمینی در کابین خلبان داشت، اما او می خواست اجازه دهد همه حشرات دره در دره آگاه باشند که پیکر پیکر بندی ۵ ما را در ۶۲۰ روی زمین به شما نشان می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "ground speed " meaning speed over the ground.
[ترجمه گوگل]«سرعت زمین» به معنای سرعت بر روی زمین
[ترجمه ترگمان]سرعت زمین به معنای سرعت بالای زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Or does it have no effect on ground speed?
[ترجمه گوگل]یا روی سرعت زمین تاثیری نداره؟
[ترجمه ترگمان]یا تاثیری بر سرعت زمین ندارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ground speed decides how long an aero plane will take to fly from one place to another.
[ترجمه گوگل]سرعت زمین تعیین می کند که یک هواپیمای هوایی چقدر طول می کشد تا از یک مکان به مکان دیگر پرواز کند
[ترجمه ترگمان]سرعت زمین تصمیم می گیرد که یک هواپیما برای پرواز از یک مکان به مکان دیگر چه مدت طول خواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The aircraft would have crossed this jet stream at a shallow angle which would have resulted in considerably reduced ground speed.
[ترجمه گوگل]هواپیما از این جریان جت با زاویه کم عبور می کرد که منجر به کاهش قابل توجه سرعت زمین می شد
[ترجمه ترگمان]هواپیما از این جریان جت در یک زاویه کم عمق عبور می کرد که منجر به کاهش قابل توجه سرعت زمین می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The frequencies of the returned beams are compared with them to obtain the true ground speed.
[ترجمه گوگل]فرکانس پرتوهای برگشتی با آنها مقایسه می شود تا سرعت زمین واقعی به دست آید
[ترجمه ترگمان]فرکانس های پرتو بازگشتی با آن ها مقایسه شده اند تا سرعت زمین حقیقی بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The retardation force of slush drag is proportional to fluid depth, its density, and the square of the forward ground speed velocity.
[ترجمه گوگل]نیروی عقب ماندگی کشش لجن با عمق سیال، چگالی آن و مجذور سرعت سرعت زمین رو به جلو متناسب است
[ترجمه ترگمان]تاخیر ناشی از کشش slush متناسب با عمق سیال، چگالی آن و مربع سرعت سرعت به جلو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. PF cotton yield monitoring system is consisted of a yield monitor, cotton flow sensor, head height sensor, ground speed sensor, fan speed sensor. GPS receiver and other components.
[ترجمه گوگل]سیستم نظارت بر عملکرد پنبه PF از یک مانیتور عملکرد، سنسور جریان پنبه، سنسور ارتفاع سر، سنسور سرعت زمین، سنسور سرعت فن تشکیل شده است گیرنده GPS و سایر قطعات
[ترجمه ترگمان]سیستم پایش محصول پنبه پی اف شامل یک پایش بازده، سنسور جریان پنبه، سنسور ارتفاع، سنسور سرعت زمینی، سنسور سرعت فن است گیرنده GPS و اجزای دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Slowest mammal - the sloth . It has an average ground speed of only 6 - 8 feet per minute!
[ترجمه گوگل]کندترین پستاندار - تنبل میانگین سرعت زمین تنها 6 تا 8 فوت در دقیقه است!
[ترجمه ترگمان]پستاندار slowest - the سرعت متوسط زمین تنها ۶ تا ۸ فوت در دقیقه است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. First, a Cessna pilot asked the air traffic controllers to check his ground speed.
[ترجمه گوگل]ابتدا یک خلبان سسنا از کنترلرهای ترافیک هوایی خواست تا سرعت زمینی او را بررسی کنند
[ترجمه ترگمان]ابتدا، یک خلبان سسنا از مسئولین کنترل ترافیک هوایی خواست تا سرعت زمین را بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] سرعت زمینی سرعت یک وسیله در طول مسیر آن . برای هواپیما، این سرعت نسبت به سطح زمین تعریف می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• g.s., speed of a flying aircraft relative to the ground it crosses in a given period of time

پیشنهاد کاربران

ground speed ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: سرعت زمینی
تعریف: سرعت هواگَرد نسبت به سطح زمین

بپرس