### ۱. تثبیت یا ریشه دار شدن چیزی در جایی ( به صورت مجازی )
وقتی می گوییم چیزی **ground in** است، یعنی آن موضوع یا ویژگی به خوبی در یک فرد، فرهنگ، ذهن یا سیستم ریشه دوانده و تثبیت و نهادینه شده است.
... [مشاهده متن کامل]
- **مثال:**
- *Her values are deeply grounded in her upbringing. *
* ( ارزش های او عمیقاً در تربیتش ریشه دوانده اند. ) *
- *The tradition is grounded in centuries of history. *
* ( این سنت در قرن ها تاریخ ریشه دوانده است. ) *
### ۲. آموزش یا تعلیم دادن پایه ای و اصولی
گاهی از �ground in� برای اشاره به آموزش دادن پایه ای یا اصولی یک مهارت یا دانش استفاده می شود.
- **مثال:**
- *The course grounds students in the basics of programming. *
* ( این دوره دانشجویان را در اصول پایه برنامه نویسی آموزش می دهد. ) *
- *She was grounded in classical music theory before exploring other genres. *
* ( او قبل از اینکه به سبک های دیگر موسیقی بپردازد، در تئوری موسیقی کلاسیک آموزش دیده بود. ) *
### ۳. ( در زمینه فنی ) اتصال به زمین ( earth ) یا پایه کردن
در برق و مهندسی، **grounding** به معنی اتصال به زمین است. اگرچه عبارت دقیق �ground in� کمتر استفاده می شود، اما ممکن است به معنای �وصل کردن به زمین� باشد.
وقتی می گوییم چیزی **ground in** است، یعنی آن موضوع یا ویژگی به خوبی در یک فرد، فرهنگ، ذهن یا سیستم ریشه دوانده و تثبیت و نهادینه شده است.
... [مشاهده متن کامل]
- **مثال:**
* ( ارزش های او عمیقاً در تربیتش ریشه دوانده اند. ) *
* ( این سنت در قرن ها تاریخ ریشه دوانده است. ) *
### ۲. آموزش یا تعلیم دادن پایه ای و اصولی
گاهی از �ground in� برای اشاره به آموزش دادن پایه ای یا اصولی یک مهارت یا دانش استفاده می شود.
- **مثال:**
* ( این دوره دانشجویان را در اصول پایه برنامه نویسی آموزش می دهد. ) *
* ( او قبل از اینکه به سبک های دیگر موسیقی بپردازد، در تئوری موسیقی کلاسیک آموزش دیده بود. ) *
### ۳. ( در زمینه فنی ) اتصال به زمین ( earth ) یا پایه کردن
در برق و مهندسی، **grounding** به معنی اتصال به زمین است. اگرچه عبارت دقیق �ground in� کمتر استفاده می شود، اما ممکن است به معنای �وصل کردن به زمین� باشد.
آموزش دادن
to teach someone the basic things they should
:know in order to be able to do something
Most seven - year - olds are grounded in the basics of reading and writing.
نهادینه شده
مبتنی بر
بر پایه ی
For example
Grounded in science - based method
بر پایه ی
عمیقا نفوذ کردن که پاک کردن ان ساده نباشد