1. He called it the most grotesquely tragic experience that he's ever had.
[ترجمه گوگل]او آن را غم انگیزترین تجربه غم انگیزی خواند که تا به حال داشته است
[ترجمه ترگمان]او آن را the تجربه بسیار مضحک خواند که تا به حال دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او آن را the تجربه بسیار مضحک خواند که تا به حال دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was a grotesquely inappropriate choice of speaker.
[ترجمه ساناز بیرژندی] انتخاب او به عنوان یک گوینده، انتخاب نامناسب عجیبی بود|
[ترجمه گوگل]او انتخاب گوینده به طرز عجیبی نامناسب بود[ترجمه ترگمان]او یک انتخاب نامناسب و نامناسب از طرف ناطق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Who have become grotesquely richer as children die in civil wars fought in their inner cities?
[ترجمه گوگل]چه کسانی با مرگ کودکان در جنگ های داخلی که در شهرهای داخلی آنها می جنگند، به طرز عجیبی ثروتمندتر شده اند؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی به طرز مضحکی غنی تر شده است، چرا که کودکان در جنگ های داخلی در شهره ای داخلی خود جنگیدند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه کسی به طرز مضحکی غنی تر شده است، چرا که کودکان در جنگ های داخلی در شهره ای داخلی خود جنگیدند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On it was a bronze manikin with a grotesquely enormous erect phallus.
[ترجمه گوگل]روی آن یک آدمک برنزی با یک فالوس عمودی بسیار بزرگ قرار داشت
[ترجمه ترگمان]روی آن یک مجسمه برنزی با یک آلت تناسلی زمخت و برجسته ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روی آن یک مجسمه برنزی با یک آلت تناسلی زمخت و برجسته ساخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some east Berlin enterprises, though grotesquely overmanned under the old regime, have good technology and promising futures.
[ترجمه گوگل]برخی از شرکتهای برلین شرقی، اگرچه تحت رژیم قدیم به طرز فجیعی بیش از حد نیروی انسانی داشتند، از فناوری خوب و آیندههای امیدوارکننده برخوردارند
[ترجمه ترگمان]برخی از موسسات شرق برلین، اگر چه grotesquely زیر رژیم قدیمی خود را از دست داده اند، دارای فن آوری خوب و آینده امیدوار کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی از موسسات شرق برلین، اگر چه grotesquely زیر رژیم قدیمی خود را از دست داده اند، دارای فن آوری خوب و آینده امیدوار کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The third had a grotesquely enlarged thumb.
[ترجمه ساناز بیرژندی] سومی انگشت شست عجیب بزرگی داشت|
[ترجمه گوگل]سومی شست بزرگ شده داشت[ترجمه ترگمان]نفر سوم به طرز عجیبی انگشت شستش را به دست گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Beatings are followed by grotesquely litigious demands for compensation.
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم با مطالبات دعوی غرامت آمیز برای غرامت همراه است
[ترجمه ترگمان]Beatings به طور مضحکی به دنبال درخواست غرامت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Beatings به طور مضحکی به دنبال درخواست غرامت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The whole effect grotesquely resembled a giant mushroom or toadstool.
[ترجمه گوگل]کل اثر به طرز عجیبی شبیه یک قارچ غول پیکر یا وزغ بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز به طرز مضحکی به قارچ سمی یا قارچ شباهت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه چیز به طرز مضحکی به قارچ سمی یا قارچ شباهت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sexism rarely manifests itself so grotesquely as in the cohabitation rule, and hostility to it among feminists is virtually unanimous.
[ترجمه گوگل]جنسیت گرایی به ندرت خود را به طرز عجیبی مانند قانون زندگی مشترک نشان می دهد، و خصومت با آن در میان فمینیست ها عملاً اتفاق نظر است
[ترجمه ترگمان]Sexism به ندرت خود را به نحو مضحکی در قانون زندگی خود نشان می دهد، و خصومت با آن در میان feminists به طور مجازی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Sexism به ندرت خود را به نحو مضحکی در قانون زندگی خود نشان می دهد، و خصومت با آن در میان feminists به طور مجازی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her arched eyebrows and grotesquely powdered face were at once seductive and grimly overbearing.
[ترجمه گوگل]ابروهای کمانی و صورت پودر شدهاش در عین حال اغواکننده و بهشدت غمانگیز بودند
[ترجمه ترگمان]ابروهای خمیده و چهره او که به طرز خنده آوری کج شده بود فورا اغوا کننده و مغرورانه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ابروهای خمیده و چهره او که به طرز خنده آوری کج شده بود فورا اغوا کننده و مغرورانه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The blotched and sagging face twisted grotesquely into the grimace of extreme grief.
[ترجمه گوگل]صورت لکه دار و آویزان به طرز عجیبی به صورت غمگین غمگینی پیچید
[ترجمه ترگمان]آن چهره ریز ریز و پر دارش او را به صورت غم انگیزی درهم کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن چهره ریز ریز و پر دارش او را به صورت غم انگیزی درهم کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Behind the house lay two nude figures grotesquely bald, with deliberate knife - slashes marking their bodies.
[ترجمه گوگل]پشت خانه دو چهره برهنه به طرز عجیبی طاس، با چاقو عمدی - بریده بر بدن آنها قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در پشت خانه، دو پیکر لخت و لخت روی زمین افتاده بودند که با ضربات چاقو روی بدنشان مجروح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در پشت خانه، دو پیکر لخت و لخت روی زمین افتاده بودند که با ضربات چاقو روی بدنشان مجروح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Two faces grotesquely disfigured in nylon stocking masks looked through the window.
[ترجمه گوگل]دو چهره که به طرز عجیبی در ماسک های نایلونی بدشکل شده بودند از پنجره نگاه می کردند
[ترجمه ترگمان]دو چهره مضحک و مضحک از پنجره به داخل پنجره نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو چهره مضحک و مضحک از پنجره به داخل پنجره نگاه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The left-leaning grassroots organisation MoveOn described it as "grotesquely immoral".
[ترجمه گوگل]سازمان مردمی متمایل به چپ MoveOn آن را "به طرز عجیبی غیراخلاقی" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]سازمان مردمی چپ گرا که در سمت چپ قرار دارد آن را \"grotesquely immoral\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سازمان مردمی چپ گرا که در سمت چپ قرار دارد آن را \"grotesquely immoral\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Not grotesquely ogre - like ugly, but definitely not what anyone would describe as handsome.
[ترجمه ..] آنقدراهم قیافش عجیب غریب زشت نبود ( ogre یه دیوه یعنی زشتی رو به دیو شباهت داده ) ولی قطعا چیزی نبود که بخوای خوشتیپ صداش کنی|
[ترجمه گوگل]نه به طرز عجیبی غول پیکر - مانند زشت، اما قطعاً نه آن چیزی که کسی آن را خوش تیپ توصیف می کند[ترجمه ترگمان]خیلی مسخره نیست - مثل زشت، اما مطمئنا اون چیزی نیست که کسی به عنوان خوشتیپ تعریف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید