grossness


درشتی، زمختی، کلفتی، برجستگی، کودنی

جمله های نمونه

1. The character of the Thief is of unrelieved grossness and barbarity, and Michael Gambon turns in a resolutely one-dimensional performance.
[ترجمه گوگل]شخصیت The Thief از ظلم و بربریت تسکین ناپذیری برخوردار است و مایکل گامبون در یک اجرای قاطعانه تک بعدی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]شخصیت دزد از خشونت و وحشیگری unrelieved است، و مایکل Gambon با یک نمایش قاطعانه یک بعدی رو به رو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And I will purge thy mortal grossness so That thou shalt like an airy spirit go.
[ترجمه گوگل]و من ظلم فانی تو را پاک خواهم کرد تا تو مانند یک روح مطهر بروی
[ترجمه ترگمان]و من در آن صورت mortal را پاک خواهم کرد تا تو مثل یک روح بزرگ خواهی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lily's blood tingled with the grossness of the rebuff.
[ترجمه گوگل]خون لیلی از ظلم رد کردن گزگز می کرد
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، خون لی لی به سوزش افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heaven forbid that this child should ever be tainted by the grossness of the world!
[ترجمه گوگل]بهشت نکند این بچه به ظلمات دنیا آلوده شود!
[ترجمه ترگمان]خدا نکند که این بچه با گستاخی تمام دنیا آلوده شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But those were relatively minor compared to a completely unexpected miracle of self-control circuits: their ability to extract precision from grossness .
[ترجمه گوگل]اما این مدارها در مقایسه با یک معجزه کاملاً غیرمنتظره از مدارهای خودکنترلی، نسبتاً ناچیز بودند: توانایی آنها در استخراج دقت از درشت بودن
[ترجمه ترگمان]اما آن ها در مقایسه با یک معجزه کاملا غیرمنتظره مدارهای کنترل خود نسبتا کوچک بودند: توانایی آن ها برای استخراج دقت از grossness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She just lied in her throat and we all realized toe grossness of her false utterance.
[ترجمه گوگل]او فقط در گلویش دراز کشیده بود و همه ما متوجه ظالمانه بودن سخنان نادرست او شدیم
[ترجمه ترگمان]اون فقط تو گلوش دروغ گفت و همه ما با گستاخی grossness متوجه شدیم که
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The real Chinaman may be coarse, but there is no grossness in his coarseness.
[ترجمه گوگل]چینی واقعی ممکن است درشت باشد، اما در درشتی او هیچ ظلمی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]آن مرد چینی واقعی ممکن است خشن باشد، اما از این زمختی استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As the concentration of zinc sulfate increases, the formation of product appears thin stringy structures and open grossness structures with a relative change of the fractal dimension.
[ترجمه گوگل]با افزایش غلظت سولفات روی، تشکیل محصول ساختارهای رشته ای نازک و ساختارهای ناخالص باز با تغییر نسبی ابعاد فراکتال به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که غلظت سولفات روی افزایش می یابد، شکل گیری محصول به صورت ساختارهای نخی نازک و قالبی باز با تغییر نسبی ابعاد مقطعی نمایان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• repulsiveness; crudeness; rudeness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : gross
✅️ اسم ( noun ) : gross / grossness
✅️ صفت ( adjective ) : gross
✅️ قید ( adverb ) : gross / grossly

بپرس