grogginess


مستی، سستی

جمله های نمونه

1. Grogginess, sleepiness and the inevitable productivity plummet.
[ترجمه گوگل]گیجی، خواب آلودگی و بهره وری اجتناب ناپذیر کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]خواب آلودگی، خواب آلودگی و کاهش اجتناب ناپذیر بهره وری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So set an alarm, both to avoid the grogginess of a long nap and to make sure you don't sleep through anything important.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک زنگ هشدار تنظیم کنید، هم برای جلوگیری از گیجی یک چرت طولانی و هم برای اینکه مطمئن شوید از هیچ چیز مهمی نخوابید
[ترجمه ترگمان]پس آژیر را خاموش کنید و هر دو از خواب یک چرت طولانی دوری کنید و مطمئن شوید که از هیچ چیز مهم تر بخوابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Oversleeping disrupts your natural rhythm and leads to grogginess.
[ترجمه گوگل]پرخوابی ریتم طبیعی شما را مختل می کند و منجر به گیجی می شود
[ترجمه ترگمان]oversleeping ریتم طبیعی شما را مختل می کند و منجر به grogginess می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His grogginess was caused as much by exhaustion as by the blows.
[ترجمه گوگل]گیجی او به همان اندازه که ناشی از خستگی بود، ناشی از ضربات بود
[ترجمه ترگمان]براثر ضربات تازیانه باد از شدت خستگی شدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sleep with loud snoring, wake up with grogginess. . .
[ترجمه گوگل]با خروپف بلند بخوابید، با گیجی بیدار شوید
[ترجمه ترگمان] خواب با صدای بلند و پف کردن، بیدار شدن با grogginess
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The grogginess from the beer was wearing off.
[ترجمه گوگل]گیجی ناشی از آبجو از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]The از آبجو پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The non-sedating formula safely relieves cough and cold symptoms while helping your child get a restful night's sleep with no morning grogginess.
[ترجمه گوگل]فرمول غیر آرام‌بخش علائم سرفه و سرماخوردگی را با خیال راحت تسکین می‌دهد و در عین حال به کودک شما کمک می‌کند تا خوابی آرام و بدون کسلی صبحگاهی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این فرمول غیر - به طور ایمن سرفه و علائم سرماخوردگی را تسکین می دهد در حالی که به کودک شما کمک می کند تا یک خواب آرامش بخش شبانه را با no صبح به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A new discovery of a "mealtime clock" in our brains suggests that a short fast from eating could allow people to cope with jet lag and nightshift grogginess.
[ترجمه گوگل]کشف جدید «ساعت زمان صرف غذا» در مغز ما نشان می‌دهد که یک روزه کوتاه از غذا خوردن می‌تواند به افراد اجازه دهد تا با جت لگ و بی‌حالی شیفت شب کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]کشف جدید یک \"ساعت ناهار\" در مغز ما نشان می دهد که فاصله کمی از خوردن غذا می تواند به افراد اجازه دهد تا با تاخیر جت و nightshift grogginess سازگار شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But these drugs can also carry unpleasant side effects, including memory loss and grogginess the next day.
[ترجمه گوگل]اما این داروها می توانند عوارض جانبی ناخوشایندی نیز داشته باشند، از جمله از دست دادن حافظه و بی حالی روز بعد
[ترجمه ترگمان]اما این داروها می توانند اثرات جانبی ناخوشایندی از جمله از دست رفتن حافظه و grogginess در روز بعد داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Waking from this stage results in sleep inertia, that grogginess and disorientation that can last for half an hour or more.
[ترجمه گوگل]بیدار شدن از این مرحله منجر به اینرسی خواب می شود، آن گیجی و سردرگمی که می تواند نیم ساعت یا بیشتر طول بکشد
[ترجمه ترگمان]بیدار شدن از این مرحله منجر به اینرسی خواب می شود که grogginess و disorientation می توانند نیم ساعت یا بیشتر طول بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A few readers asked how I deal with the initial grogginess that comes with waking up so early.
[ترجمه گوگل]چند نفر از خوانندگان پرسیدند که چگونه با گیجی اولیه ای که با زود بیدار شدن به وجود می آید کنار بیایم
[ترجمه ترگمان]چند نفر از خوانندگان سوال کردند که چگونه با the اولیه که از صبح زود از خواب بیدار می شوند، سر و کار دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If teenagers awaken for school before the final phase of sleep is complete, grogginess in class is inevitable.
[ترجمه گوگل]اگر نوجوانان قبل از اتمام مرحله آخر خواب برای مدرسه بیدار شوند، گیجی در کلاس اجتناب ناپذیر است
[ترجمه ترگمان]اگر نوجوانان قبل از اینکه مرحله نهایی خواب کامل شود بیدار شوند، grogginess در کلاس اجتناب ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Just make sure to set an alarm on your watch or phone so your doze doesn't go overtime, which can cause sleep inertia (that horrible post-snooze grogginess).
[ترجمه گوگل]فقط مطمئن شوید که روی ساعت یا تلفن خود زنگ هشدار تنظیم کنید تا چرت زدن شما اضافه وقت نداشته باشد، که می تواند باعث اینرسی خواب شود (این گیجی وحشتناک بعد از چرت)
[ترجمه ترگمان]فقط مطمئن شوید که ساعت یا تلفن شما زنگ خطر را به صدا در می اورد، بنابراین چرت و پرت شما هیچ وقت اضافه نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's like momentarily waking up from a state of grogginess to a state of heightened awareness.
[ترجمه گوگل]مانند بیدار شدن لحظه ای از حالت گیجی به حالت افزایش آگاهی است
[ترجمه ترگمان]مثل این است که یک لحظه از حالت of به حالت آگاهی بالا از خواب بیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unsteadiness, lack of balance; quality of being dazed or befuddled, drowsiness; drunkenness (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس