grizzly

/ˈɡrɪzli//ˈɡrɪzli/

معنی: خرس خاکستری امریکا
معانی دیگر: مخفف: grizzly bear، خاکستری رنگ، مایل به خاکستری، فلفل نمکی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: grizzlier, grizzliest
• : تعریف: partly or somewhat gray in color.

- His beard had become grizzly.
[ترجمه گوگل] ریشش گریزلی شده بود
[ترجمه ترگمان] ریش او خاکستری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: grizzlies
• : تعریف: the grizzly bear.

جمله های نمونه

1. The California state flag depicts a grizzly bear.
[ترجمه گوگل]پرچم ایالت کالیفرنیا یک خرس گریزلی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]پرچم ایالت کالیفرنیا یک خرس گریزلی را به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Not a wet, cold, grey and grizzly day on a lonely and deserted stretch of coast at Birkenhead.
[ترجمه گوگل]نه یک روز مرطوب، سرد، خاکستری و گریزلی در یک ساحل خلوت و خلوت در بیرکنهد
[ترجمه ترگمان]یک روز بارانی، سرد، خاکستری و خاکستری در یک ساحل خلوت و متروک در Birkenhead
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Have grizzly bears mastered the art of go-kart racing?
[ترجمه گوگل]آیا خرس های گریزلی بر هنر مسابقات کارتینگ تسلط دارند؟
[ترجمه ترگمان]خرس گریزلی در مسابقه of استاد شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This grizzly liked people.
[ترجمه گوگل]این گریزلی مردم را دوست داشت
[ترجمه ترگمان] این مرد خاکستری از مردم خوشش میومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These include the grizzly bear, cougar, wolverine, wolf, coyote, and bald and golden eagles.
[ترجمه گوگل]اینها شامل خرس گریزلی، کوگار، ولورین، گرگ، کایوت و عقاب های طاس و طلایی است
[ترجمه ترگمان]اینها شامل خرس گریزلی، cougar، گرگ، گرگ، گرگ coyote، و عقاب های طلایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She got to see a grizzly bear, skunks and chipmunks.
[ترجمه گوگل]او یک خرس گریزلی، اسکنک ها و سنجاب ها را دید
[ترجمه ترگمان]او باید خرس خاکستری و سنجاب و سنجاب را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The grizzly bear is a species unseen in our state since 190
[ترجمه گوگل]خرس گریزلی گونه ای است که از سال 190 در ایالت ما دیده نشده است
[ترجمه ترگمان]خرس گریزلی از سال ۱۹۰ میلادی یک گونه دیده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They were longer than the claws of a grizzly, perfectly groomed and polished bright red.
[ترجمه گوگل]آنها بلندتر از پنجه های یک گریزلی بودند، کاملاً مرتب و قرمز روشن صیقلی شده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها درازتر از چنگال یک خرس خاکستری بودند، کاملا آراسته و براق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All further proof that Elvis' current Grizzly Adams guise may yet turn out to be one of his most interesting phases.
[ترجمه گوگل]تمام شواهد دیگری که نشان می‌دهد چهره فعلی الویس گریزلی آدامز ممکن است یکی از جالب‌ترین مراحل او باشد
[ترجمه ترگمان]همه شواهد بیشتر این است که ظاهر Elvis Grizzly current ممکن است یکی از جالب ترین مراحل او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At this time, the grizzly was an unwitting figure in a controversy among biologists which still continues.
[ترجمه گوگل]در این زمان، گریزلی یک چهره ناخواسته در مناقشه بین زیست شناسان بود که هنوز ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در این زمان، خرس خاکستری یک چهره بی خبر از یک جنجال در میان زیست شناسان بود که هنوز هم ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Myeloski awoke like a grizzly bear with a sore head.
[ترجمه گوگل]میلوسکی مانند خرس گریزلی با سر درد بیدار شد
[ترجمه ترگمان]Myeloski مثل یک خرس خاکستری با سر درد از خواب بیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There's no getting around it: Male grizzly bears make bad dads.
[ترجمه گوگل]هیچ راه حلی وجود ندارد: خرس های گریزلی نر پدران بدی می کنند
[ترجمه ترگمان]چیزی در اطراف آن وجود ندارد: خرس های نر، پدران بدی را می سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Russia will not go from grizzly bear to teddy bear overnight.
[ترجمه گوگل]روسیه یک شبه از خرس گریزلی به خرس عروسکی تبدیل نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]روسیه یک شبه خرس عروسکی را تحمل نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Grizzly bears are not generally social creatures.
[ترجمه گوگل]خرس گریزلی به طور کلی موجودات اجتماعی نیستند
[ترجمه ترگمان]خرس های گریزی عموما مخلوقات اجتماعی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرس خاکستری امریکا (اسم)
grizzly

تخصصی

[عمران و معماری] سرند میله ای
[زمین شناسی] سرند ثابت، سرند مخصوص مواد ریزدانه وسیله ای توری یا مشبک که از ورود مواد درشت تر به سیستم جلوگیری می کند
[معدن] گریزلی (دانه بندی)

انگلیسی به انگلیسی

• gray-haired; gray, somewhat gray
large north american brown bear
a grizzly or a grizzly bear is a large, fierce, greyish-brown bear which lives in western north america.

پیشنهاد کاربران

بپرس