grizzle

/ˈɡrɪzl̩//ˈɡrɪzl̩/

معنی: موی سفید، خاکستری، سرخ تیره، نالیدن، نیشخند زدن، خاکستری کردن
معانی دیگر: (قدیمی)، (مو) سفید، (کلاه گیس) فلفل نمکی، غرولند کردن، شکایت کردن، غر زدن، بی تابی کردن، قزل، سر  تیره، خرس خاکستری امریکا

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: grizzles, grizzling, grizzled
• : تعریف: to make or become gray or somewhat gray.

- Time grizzled his beard.
[ترجمه گوگل] زمان ریشش را خیس کرد
[ترجمه ترگمان] زمان ریشش را خاکستری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. some children grizzle a lot
بعضی بچه ها خیلی ناله و زاری می کنند.

2. Grizzled veterans in uniform gathered at the war monument.
[ترجمه گوگل]کهنه سربازان یونیفرم پوشیده در بنای یادبود جنگ جمع شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان کهنه کار grizzled که یونیفرم به تن داشتند در بنای یادبود جنگ جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The baby was cutting a tooth and grizzled all day long.
[ترجمه گوگل]بچه داشت دندانش را می برید و تمام روز گریس می کرد
[ترجمه ترگمان]بچه در تمام طول روز یک دندان به دندان زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ben was grizzling about being tired.
[ترجمه گوگل]بن از خستگی گریزی می کرد
[ترجمه ترگمان]بن در مورد خسته شدن گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was grizzled old woman with a beer belly and voice to match, and she knew something about justice.
[ترجمه گوگل]او پیرزنی بود با شکم آبجو و صدایی که همخوانی داشت و چیزی در مورد عدالت می دانست
[ترجمه ترگمان]او زنی پیر بود با شکم پر آبجو و صدایی که متناسب با آن بود و چیزی در مورد عدالت می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With his grizzled beard and his peg-leg he looked like an extra from Treasure Island.
[ترجمه گوگل]با ریش‌های ژولیده‌اش و ساق میخ‌اش مانند یک فرد اضافی از جزیره گنج به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]با ریش خاکستری و پای his شبیه به یک جزیره گنج دیگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As Pizarro, Denis Quilley is suitably grizzled but the character's ponderous despair seems to have submerged his generalship.
[ترجمه گوگل]به عنوان پیزارو، دنیس کویلی به خوبی گریزل شده است، اما به نظر می رسد ناامیدی سنگین شخصیت، فرماندهی او را زیر آب برده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان پیزارو، دنی Quilley به طور مناسب خاکستری شده است، اما به نظر می رسد که نومیدی سنگین شخصیت او را فرو برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Doubtless there are grizzled old dead-heads who got sober listening to the plangent harmonies of Dark Star.
[ترجمه گوگل]بدون شک پیر مرده های گریزلی هستند که با گوش دادن به هارمونی های ستاره دارک هوشیار شدند
[ترجمه ترگمان]بی شک there پیر مرده ای که هوشیار و هوشیار به گوش می رسد، به harmonies plangent ستارگان گوش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pike was a grizzled combat veteran in charge of fifteen green recruits.
[ترجمه گوگل]پایک یک کهنه سرباز جنگی بود که مسئول پانزده سرباز سبز بود
[ترجمه ترگمان]پا پا یک سرباز کهنه کار جنگی بود که در پانزده تن از تازه متولد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was a grizzled veteran, spare of body, and as supple in the saddle as a youth.
[ترجمه گوگل]او کهنه‌سربازی بود کهنه‌سال، بدنی کم‌دار و به اندازه جوانی در زین انعطاف‌پذیر بود
[ترجمه ترگمان]او یک سرباز کهنه سرباز پیری بود که از تن جدا شده بود و مانند جوانی انعطاف پذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tom Matthews is the older coach, a little grizzled, with a handlebar mustache and glasses.
[ترجمه گوگل]تام متیوز مربی مسن تر است، کمی گریزل، با سبیل فرمان و عینک
[ترجمه ترگمان]تام متیوز یک مربی قدیمی است، با سبیل and و عینک دسته دو نفره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had others in his grizzled russet tonsure, dropped from the higher branches as the wind stirred them.
[ترجمه گوگل]او افراد دیگری را در شن و ماسه سرخ‌شده‌اش داشت که با تکان دادن باد از شاخه‌های بالاتر پایین می‌آمدند
[ترجمه ترگمان]او بقیه را در سر تراشیده خود داشت و از شاخه های بلندتر که باد آن ها را تکان می داد پایین انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old grizzled grannies cursed him as he passed them by.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ‌های سالخورده گریزل وقتی از کنارشان رد می‌شد به او فحش می‌دادند
[ترجمه ترگمان]همان طور که از کنارشان می گذشت، پیر پیر به او ناسزا می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. COLOUR : Any shade of grey, grizzle or blue.
[ترجمه گوگل]رنگ: هر سایه خاکستری، گریزلی یا آبی
[ترجمه ترگمان]هر سایه ای از خاکستری، سرخ یا آبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Any shade of gray, grizzle, blue or blue merle with or without white markings or in reverse.
[ترجمه گوگل]هر سایه خاکستری، گریزلی، آبی یا آبی مرل با یا بدون علامت های سفید یا برعکس
[ترجمه ترگمان]هر سایه ای از رنگ های خاکستری، آبی، آبی یا آبی بدون علایم سفید یا وارونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موی سفید (اسم)
grizzle

خاکستری (صفت)
gray, ashen, ashy, drab, cinereous, grizzle

سرخ تیره (صفت)
grizzle, roan

نالیدن (فعل)
grizzle, whimper, groan, whine, complain, grunt, snuffle

نیشخند زدن (فعل)
grizzle, snicker

خاکستری کردن (فعل)
grizzle

تخصصی

[نساجی] خاکستری رنگ - تیره

انگلیسی به انگلیسی

• gray hair
cry, whimper, whine (british)
turn gray, become gray (about the hair)
if a baby or child grizzles, it keeps crying and whining; an informal word.
if someone grizzles, they continuously complain about something in a whining manner; an informal word.
see also grizzled.

پیشنهاد کاربران

Grizzle is a slang term used to describe someone who complains or whines in a grumpy or grumbling manner. It implies a persistent and annoying pattern of complaining.
اصطلاح عامیانه
کسی که به صورت عبوس یا غرغرکنان شکایت یا ناله می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

این حاکی از الگوی مداوم و آزاردهنده شکایت است.
مثال؛
He’s always grizzling about something, it’s so tiring.
A person might say, “Stop grizzling and try to find something positive. ”
Someone might describe a chronic complainer as a grizzle, saying, “She’s such a grizzle, always finding something to moan about. ”

grizzle :این واژه همان واژه ی ترکی" قَزیل " به معنی موی خاکستری است . از این روی به موی بُز هم که بیشتر به رنگ خاکستری است و از آن سیاه چادر یا نوعی طناب بافته می شود قَزیل گفته می شود . خرس گریزلی هم به معنی خرس خاکستری است .

بپرس