1. gritty paste
خمیر سنباده
2. to get down to the nitty gritty
مبانی و اصول را مورد ملاحظه قرار دادن
3. Tottenham's gritty fightback was rewarded by a goal in the closing minutes.
[ترجمه گوگل]دفاع سخت تاتنهام با یک گل در دقایق پایانی پاداش گرفت
[ترجمه ترگمان]گل fightback s تاتنهام، در دقایق پایانی به یک گل پاداش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The sheets fell on the gritty floor, and she just let them lie.
[ترجمه گوگل]ملحفه ها روی زمین شنی افتادند و او فقط اجازه داد دراز بکشند
[ترجمه ترگمان]ملافه ها روی زمین افتادند و او فقط گذاشت آن ها دروغ بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Henin gave a typically gritty performance, coming back from 4-0 down.
[ترجمه گوگل]هنین عملکرد معمولی سختی داشت و از 4-0 به عقب برگشت
[ترجمه ترگمان]انه عملکرد خوبی داشت، که از ۴ - ۰ پایین می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gritty soil had got under her nails.
[ترجمه گوگل]خاک شنی زیر ناخن هایش افتاده بود
[ترجمه ترگمان]زیر ناخن هایش خاک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We have to prove how gritty we are.
[ترجمه گوگل]ما باید ثابت کنیم که چقدر سختگیر هستیم
[ترجمه ترگمان]ما باید ثابت کنیم که چقدر gritty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Under his bare toes the floor felt gritty.
[ترجمه گوگل]زیر انگشتان برهنهاش، زمین شنریزه شده بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق زیر پایش پر از خاک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His style combines plain language and gritty realism.
[ترجمه گوگل]سبک او ترکیبی از زبان ساده و رئالیسم سنگدل است
[ترجمه ترگمان]سبک او زبان ساده و واقع گرایی سخت را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His was gritty northern comedy at it's best.
[ترجمه گوگل]او در بهترین حالت، کمدی شمالی خنده دار بود
[ترجمه ترگمان]بهترین کمدی او در شمال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gritty steam engines, not teeny chips, hauled the world into the information age.
[ترجمه گوگل]موتورهای بخار شن و ماسه، نه تراشه های کوچک، جهان را به عصر اطلاعات کشاندند
[ترجمه ترگمان]موتورهای بخار gritty، که شامل چیپ ها نیستند، جهان را به عصر اطلاعات کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In their studio, gritty Delta edges were given a smooth, appealing, urban sheen that crossed easily over racial lines.
[ترجمه گوگل]در استودیوی آنها، لبههای دلتا درخششی صاف، جذاب و شهری داشتند که به راحتی از خطوط نژادی عبور میکرد
[ترجمه ترگمان]در استودیوی آن ها، خطوط دلتا زبر و جذاب و جذاب شهری بود که به راحتی از خطوط نژادی عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Reynolds felt gritty and smeared, at an unhappy disadvantage if he should have to lie his way out of an embarrassing situation.
[ترجمه گوگل]رینولدز احساس لعنت و لکه گیری می کرد، اگر مجبور بود از یک موقعیت شرم آور به دروغ بگوید، در وضعیت ناخوشایندی قرار می گرفت
[ترجمه ترگمان]رنلدز احساس کرد که زبر و لکه دار است، در صورتی که مجبور باشد از یک موقعیت شرم آور کناره گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Barton are gathered in a gritty city backyard in the black Hill District of Pittsburgh to mourn his passing.
[ترجمه گوگل]بارتون در حیاط خلوت شهر ریگ دار در منطقه سیاه هیل پیتسبورگ جمع شده اند تا درگذشت او را سوگواری کنند
[ترجمه ترگمان]بارتون در حیاط پشتی شهر black در پیتسبورگ گرد هم جمع شده اند تا برای عبور او عزاداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید