1. a grisly tale of betrayal and murder
داستان وحشتناکی از خیانت و قتل
2. Robbing graves is grisly.
3. The 55-year-old Canadian had suffered a grisly death.
[ترجمه گوگل]این مرد 55 ساله کانادایی دچار مرگ وحشتناکی شده بود
[ترجمه ترگمان]این کانادایی ۵۵ ساله از مرگ وحشتناکی رنج برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A forest ranger discovered the grisly scene after noticing the blaze from a nearby watchtower.
[ترجمه گوگل]یک جنگل بان پس از مشاهده آتش سوزی از یک برج مراقبت در نزدیکی این صحنه وحشتناک را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]یک جنگل بان بعد از دیدن شعله های آتش از سوی برج دیده بانی در نزدیکی آن صحنه وحشتناک را کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The servants glared angrily, eager to get the grisly business over and done with.
[ترجمه گوگل]خادمان با عصبانیت خیره شدند و مشتاق بودند که کار وحشتناک را به پایان برسانند
[ترجمه ترگمان]خدمتکارها با عصبانیت به او نگاه کردند و مشتاق بودند که این کار وحشتناک را انجام دهند و کارشان را بکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The grisly double homicide sent shock waves through this south Berkeley neighborhood.
[ترجمه گوگل]قتل دوگانه وحشتناک امواج شوک را در این محله برکلی جنوبی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]قتل دو برابر وحشتناک امواج شوک را از این محله جنوبی برکلی فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Despite grisly episodes such as these, Franz's career was not entirely humourless.
[ترجمه گوگل]با وجود اپیزودهای وحشتناکی از این دست، کار فرانتس کاملاً بدون طنز نبود
[ترجمه ترگمان]با وجود اپیزودهای وحشتناک مثل این، زندگی فرانتس به طور کامل درهم و برهم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She has insulated herself from the grisly details.
[ترجمه گوگل]او خود را از جزئیات وحشتناک محافظت کرده است
[ترجمه ترگمان]او خودش را از جزییات وحشتناک جدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Vladimir did not fail, but success a grisly surprise.
[ترجمه گوگل]ولادیمیر شکست نخورد، اما موفقیت یک شگفتی وحشتناک بود
[ترجمه ترگمان]ولادیمیر شکست نخورد، اما موفقیت یک سورپرایز وحشتناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The sheriff is investigating a grisly murder.
[ترجمه گوگل]کلانتر در حال بررسی یک قتل وحشتناک است
[ترجمه ترگمان] کلانتر داره درباره یه قتل وحشتناک تحقیق میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Everything is hoary, grisly, bristling with merriment, swollen with the future, like a gumboil.
[ترجمه گوگل]همه چیز هولناک، ترسناک، پر از شادی، متورم از آینده، مانند یک لجن است
[ترجمه ترگمان]همه چیز خسته و هولناک است، در عین حال از روی شادی، از آینده، مثل یک آدم زرد، ورم کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But everybody was talking, and intent upon the grisly spectacle before them.
[ترجمه گوگل]اما همه حرف می زدند و به تماشای وحشتناکی که در مقابلشان بود می خواستند
[ترجمه ترگمان]اما همه با هم حرف می زدند، و قصد داشتند که در مقابل آن ها صحنه هولناک را تماشا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The girls screamed when the grisly remains of the half - eaten corpses on the screen were shown.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بقایای وحشتناک اجساد نیمه خورده روی صفحه نمایش داده شد، دختران فریاد زدند
[ترجمه ترگمان]وقتی که بقایای آن اجساد نیمه خورده روی صفحه نمایش داده شد، دخترها جیغ کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. EXMP: Houses were dark and grisly under the blank, cold sky.
[ترجمه گوگل]EXMP: خانه ها تاریک و وحشتناک زیر آسمان خالی و سرد بودند
[ترجمه ترگمان]خانه ها تاریک و وحشتناک در زیر آسمان سرد و بی روح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید