gripes


معنی: قولنج
معانی دیگر: زورپیچ، پیچش، مهارکشتی، شکم درد

جمله های نمونه

1. They have been listening to people's gripes, moans and praise.
[ترجمه گوگل]آنها به ناله، ناله و تعریف و تمجید مردم گوش داده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها به شکایت مردم گوش می دهند، شکایت و ستایش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Bring all your gripes to the boss.
[ترجمه گوگل]تمام مشکلات خود را به رئیس بیاورید
[ترجمه ترگمان]تمام gripes را برای رئیس بیاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Still, despite the gripes about the already-crowded playing field, more investors are lining up.
[ترجمه گوگل]با این حال، با وجود نارضایتی ها در مورد زمین بازی شلوغ، سرمایه گذاران بیشتری در صف ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، علی رغم the در مورد میدان بازی شلوغ، سرمایه گذاران بیشتری صف کشیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now wait for the gripes to start.
[ترجمه گوگل]حالا صبر کنید تا گریپ شروع شود
[ترجمه ترگمان] حالا صبر کن که gripes شروع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Processing Processing have got some gripes Joyce is on the warpath, cripes!
[ترجمه گوگل]پردازش در حال انجام برخی از مشکلات جویس در مسیر جنگ است، کریپ!
[ترجمه ترگمان]پردازش پردازش چیزی به اسم جو یس بر سر جنگ داره، نه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the loudest gripes concerned my criticism of the legislation to phase out inheritance tax.
[ترجمه گوگل]اما بلندترین اعتراضات مربوط به انتقاد من از قانون حذف تدریجی مالیات بر ارث بود
[ترجمه ترگمان]اما loudest gripes از انتقاد من از این قانون برای حذف مالیات ارث قدردانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Take medicine when you get gripes.
[ترجمه گوگل]وقتی گریپ گرفتید دارو مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی می گیرد و می گیرد، دارو مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Such gripes aside, there is a clear sense that things are improving.
[ترجمه گوگل]به کنار این مشکلات، این حس واضح وجود دارد که اوضاع در حال بهبود است
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، احساس روشنی وجود دارد که همه چیز در حال بهبود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bus drivers and motorists made their gripes loud and clear.
[ترجمه گوگل]رانندگان اتوبوس و رانندگان اعتراض خود را با صدای بلند و واضح بیان کردند
[ترجمه ترگمان]رانندگان اتوبوس و رانندگان اتوبوس رانی خود را با صدای بلند و واضح انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This kind of medicine is special for gripes.
[ترجمه گوگل]این نوع دارو مخصوص گریپ است
[ترجمه ترگمان]این نوع دارو برای gripes خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's got the gripes.
[ترجمه گوگل]او گرفتار است
[ترجمه ترگمان]می گیرد و می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I left the house because I wasn't in the mood to listen to Maude's gripes.
[ترجمه گوگل]من از خانه بیرون رفتم چون حوصله گوش دادن به ناله های ماد را نداشتم
[ترجمه ترگمان]من خانه را ترک کردم، چون حال و حوصله به حرف گرفتن gripes را نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What that figure suggests is that Livingstone has become the vessel into which all the assorted gripes against Blairism have collected.
[ترجمه گوگل]چیزی که این رقم نشان می دهد این است که لیوینگستون به ظرفی تبدیل شده است که همه ظلم های مختلف علیه بلریسم در آن جمع شده است
[ترجمه ترگمان]چیزی که این رقم نشان می دهد این است که لیوینگستون به یک کشتی تبدیل شد که در آن همه انواع مختلف gripes علیه Blairism جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And it's time to put the team before any individual gripes.
[ترجمه گوگل]و زمان آن فرا رسیده است که تیم را بر هر گونه مشکل فردی قرار دهیم
[ترجمه ترگمان]و حالا زمان آن رسیده که تیم را در برابر هر فرد دیگری قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قولنج (اسم)
bellyache, colic, gripes

پیشنهاد کاربران

Family gripes: از کسی که جزو خانواده است شکایت دارند یا ناراحت هستند
Family gripes
درخت خانوادگی،
دودمان
گله و دلخوری
شکایت، غرولند ( چیز جزئی )
a complaint, especially a trivial one

بپرس