grinding

/ˈɡraɪndɪŋ//ˈɡraɪndɪŋ/

معنی: پر زحمت
معانی دیگر: تیزکن، تیزکنی، طاقت فرسا، ستم امیز

جمله های نمونه

1. This old mill has been grinding away for over 50 years.
[ترجمه گوگل]این آسیاب قدیمی بیش از 50 سال است که آسیاب می شود
[ترجمه ترگمان]این آسیاب کهنه تقریبا ۵۰ ساله که داره تموم می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Knives can be sharpened by grinding them against a rough stone.
[ترجمه pasha] چاقو ها می توانند با کشیدن روی سنگ سفت تیز بشوند
|
[ترجمه مازیار نظری] چاقوها با سنگ زنی ( سمباده زنی ) تیز می شوند
|
[ترجمه گوگل]چاقوها را می توان با آسیاب کردن آنها بر روی یک سنگ خشن تیز کرد
[ترجمه ترگمان]چاقو می تواند با خرد کردن آن ها بر روی سنگ سخت تیز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Civil war in the Sudan has been grinding on for nine years.
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی در سودان 9 سال است که ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I wish they would stop grinding out the same old propaganda.
[ترجمه گوگل]ای کاش از همان تبلیغات قدیمی دست بردارند
[ترجمه ترگمان]ای کاش این تبلیغات کهنه را از هم جدا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Work is grinding to a standstill.
[ترجمه گوگل]کار به بن بست رسیده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The engine gave forth a grinding noise, then stopped.
[ترجمه گوگل]موتور صدای ساییدگی داد و سپس متوقف شد
[ترجمه ترگمان]موتور صدا کرد و بعد متوقف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the population lives in grinding poverty.
[ترجمه گوگل]اکثر مردم در فقر شدید زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در فقر شدید زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mill can be seen grinding corn.
[ترجمه گوگل]آسیاب را می توان در حال آسیاب ذرت دید
[ترجمه ترگمان]آسیاب، ذرت را می شود دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has been grinding out cheap romantic stories at the rate of one a week.
[ترجمه گوگل]او هفته ای یک داستان عاشقانه ارزان قیمت می سازد
[ترجمه ترگمان]او داستان های عاشقانه ارزان را با نرخ یک هفته از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The grinding wheel sent a shower of sparks across the workbench.
[ترجمه گوگل]چرخ سنگ زنی بارانی از جرقه را در سراسر میز کار فرستاد
[ترجمه ترگمان]چرخ آسیاب یک قطره جرقه از روی میز کار به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Frank just keeps grinding out detective stories.
[ترجمه گوگل]فرانک فقط به داستان های پلیسی می پردازد
[ترجمه ترگمان]فرانک داره داستان های پلیسی رو کنترل می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When will the pianist stop grinding out the same old tunes?
[ترجمه گوگل]چه زمانی پیانیست از نواختن همان آهنگ های قدیمی دست می کشد؟
[ترجمه ترگمان]چه وقت یک پیانیست دیگر همان آهنگ قدیمی را از هم باز خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parts of the machine were grinding together noisily.
[ترجمه گوگل]بخش‌هایی از دستگاه به‌طور پر سر و صدا با هم آسیاب می‌شدند
[ترجمه ترگمان]قسمتی از ماشین با صدای بلند به هم ساییده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The car screeched to a halt with grinding brakes.
[ترجمه گوگل]ماشین با ترمزهای ترمز جیغی ایستاد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل با ترمز ترمز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پر زحمت (صفت)
difficult, laborious, heavy, arduous, grinding, toilsome, effortful, ponderous, troublous

تخصصی

[عمران و معماری] آسیاب کردن - سایش - پودر کردن - نرم کردن - ریز کردن - ساییدن - سمباده زنی
[زمین شناسی] آسیاب کردن، پودر کردن، سایش، نرم کردن، ریز کردن
[نساجی] آرد نمودن - سنگ زدن - تیز کردن سوزن نوارهای خاردار کارد - آب بندی
[معدن] آسیا کردن (خردایش)

انگلیسی به انگلیسی

• crushing, breaking up into small particles; sharpening; rubbing together harshly; oppression; act of operating by turning a crank; working or studying hard
oppressive; crushing; grating; sharpening
grinding describes a situation that never seems to change, and makes you feel unhappy, tired, or bored.

پیشنهاد کاربران

سخت کار و تلاش کردن
طاقت فرسا، طاقت سوز
آسیاب کردن ( فولادی )
Grinding can be an adjective that describes something that is oppressive, harsh, or grating. For example, you can talk about grinding poverty, which means a situation where people are extremely poor for a long time, or a grinding noise, which means a sound that is unpleasant and continuous/ Something that is grinding causes people or activities to lose energy and spirit
...
[مشاهده متن کامل]

صفتی است که چیزی را توصیف می کند که ظالمانه، خشن یا گوش خراش است.
به عنوان مثال، می توانید در مورد grinding poverty صحبت کنید، که به معنای وضعیتی است که مردم برای مدت طولانی به شدت فقیر هستند، یا صدای grinding، که به معنای صدای ناخوشایند و مستمر است.
چیزی که grinding است باعث می شود افراد یا فعالیت ها انرژی و روحیه خود را از دست بدهند
He endured the grinding pain in his knee as he ran the last mile of the marathon.
She felt a grinding resentment towards her boss, who always took credit for her work.
The grinding sound of the drill made him wince.
They lived in grinding poverty, barely able to afford food and shelter.
He hated the grinding monotony of his job, which never offered any challenge or variety.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/grinding?q=grinding
به هم مالیدن
یه حرکتی هم هست که توی رقص انجام میشه به طوری که دو نفر خودشون رو به هم میمالند
" خسته کننده و مکرر "
فرسایشی
فریز کردن - فریز
خرد کردن - ساییدن
grinding ( علوم و فنّاوری غذا - قهوه پژوهی )
واژه مصوب: آسیا کردن
تعریف: خرد کردن دانه های قهوه و تبدیل آنها به ذرات ریز برای دم آوری قهوه
اسیاکنی
سایش
Grind
در جایگاه فعل معنی چرخ کردن یا سابیدن میده
اما grinding یعنی سخت و طاقت فرسا
ساییدن
سنگ زنی
اسیابکردن، سابیدن، دسته ای از واکنش های شیمیایی بدون حلال که به روش فیزیکی و سابیدن در هاون چینی، انرژی فعال سازی آن ها تامین میشود.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس