لبخند بزن و تحمل کن
بسوز و بساز
بسوز و بساز
🔸 معادل فارسی:
با لبخند تحمل کردن / بی صدا درد کشیدن / قورت دادن و ادامه دادن / سوختن و ساختن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انگیزشی ) :
تحمل کردن یک وضعیت ناخوشایند یا دردناک بدون شکایت، اغلب با حفظ ظاهر یا لبخند
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The job is tough, but I just grin and bear it.
کار سخته، ولی فقط لبخند می زنم و تحمل می کنم.
2. ( اجتماعی – طنزآمیز ) :
پذیرفتن شرایطی که نمی شه تغییرش داد، با نوعی تسلیم محترمانه یا شوخ طبعی تلخ
مثال: When the train was delayed again, we had to grin and bear it.
وقتی دوباره قطار تأخیر داشت، مجبور شدیم با لبخند تحملش کنیم.
3. ( روایی – استعاری ) :
توصیف شخصیتی که در برابر سختی ها، به جای اعتراض یا فرار، سکوت و ظاهر آرام رو انتخاب می کنه
مثال: She grinned and bore it through the whole ordeal.
تمام سختی رو با لبخند تحمل کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
endure – tough it out – swallow it – put up with – suffer silently – bite the bullet – take it on the chin
با لبخند تحمل کردن / بی صدا درد کشیدن / قورت دادن و ادامه دادن / سوختن و ساختن
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( رفتاری – انگیزشی ) :
تحمل کردن یک وضعیت ناخوشایند یا دردناک بدون شکایت، اغلب با حفظ ظاهر یا لبخند
... [مشاهده متن کامل]
مثال: The job is tough, but I just grin and bear it.
کار سخته، ولی فقط لبخند می زنم و تحمل می کنم.
2. ( اجتماعی – طنزآمیز ) :
پذیرفتن شرایطی که نمی شه تغییرش داد، با نوعی تسلیم محترمانه یا شوخ طبعی تلخ
مثال: When the train was delayed again, we had to grin and bear it.
وقتی دوباره قطار تأخیر داشت، مجبور شدیم با لبخند تحملش کنیم.
3. ( روایی – استعاری ) :
توصیف شخصیتی که در برابر سختی ها، به جای اعتراض یا فرار، سکوت و ظاهر آرام رو انتخاب می کنه
مثال: She grinned and bore it through the whole ordeal.
تمام سختی رو با لبخند تحمل کرد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
دندان صبر بر جگر خسته نهادن
یا به شکل تحت اللفظی تر و شاعرانه تر: با دل خونین لب خندان آوردن ـــ مطابق این بیت حافظ: با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام/ نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
یا به شکل تحت اللفظی تر و شاعرانه تر: با دل خونین لب خندان آوردن ـــ مطابق این بیت حافظ: با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام/ نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
بسوز و بساز
کنار امدن
کنار امدن
سوختن و ساختن