grimness


بدسیمایی، قیافه شوم، عبوسی

جمله های نمونه

1. The novel depicts the grimness of life for the unemployed in Salford.
[ترجمه گوگل]این رمان تلخی زندگی برای بیکاران در سالفورد را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]این رمان، grimness زندگی را برای افراد بی کار در سالفورد به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was smiling but with such grimness that she began to regret her rash decision to come.
[ترجمه گوگل]او لبخند می زد اما با چنان عبوس که از تصمیم عجولانه خود برای آمدن پشیمان شد
[ترجمه ترگمان]لبخند تلخی بر لب داشت، اما از تصمیم عجولانه خود پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A certain sort of grimness came into my voice, as if expediency had now to take over.
[ترجمه گوگل]نوعی ظلم در صدایم آمد، انگار که اکنون باید مصلحت اندیشی را فرا گرفته باشد
[ترجمه ترگمان]لحن جدی جدی و جدی به من وارد شده بود، انگار که حالا باید آن را به عهده بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The noise, the abuse, the grimness are everyday parts of their working life.
[ترجمه گوگل]سر و صدا، سوء استفاده، ظلم بخشی از زندگی کاری آنهاست
[ترجمه ترگمان]سر و صدا، سو مصرف، چیزهای بد هر روز از زندگی کاری آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her sister carried with her most of the grimness of shift and toil.
[ترجمه گوگل]خواهرش بیشتر دلتنگی شیفت و زحمت را با خود حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]خواهرش بیش از پیش با او کار می کرد و کار سختی را انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Reservoir resettlement is still facing grimness challenges in our country.
[ترجمه گوگل]اسکان مجدد مخزن همچنان با چالش های تلخی در کشور ما مواجه است
[ترجمه ترگمان]اسکان مجدد مخزن هنوز با چالش های جدی در کشور ما مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The picture has aroused all the tender feelings in me and softened the grimness that is all around.
[ترجمه گوگل]این عکس تمام احساسات لطیف را در من برانگیخته است و ظلم را که در اطراف وجود دارد، نرم کرده است
[ترجمه ترگمان]این تصویر همه احساسات لطیف را در من برانگیخته و این حالت جدی را که در همه جا وجود دارد، نرم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the grimness of the employment situation advancing increasingly, the employment problem of the university students has already become a problem the whole society care about.
[ترجمه گوگل]با بدتر شدن وضعیت اشتغال، مشکل اشتغال دانشجویان در حال حاضر به مشکلی تبدیل شده است که همه جامعه به آن توجه دارند
[ترجمه ترگمان]با پیش بردن شرایط اشتغال به طور فزاینده ای، مشکل اشتغال دانشجویان دانشگاه به مساله ای تبدیل شده است که کل جامعه به آن اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Compared with the godfather's grimness, his tender feeling can move me even more .
[ترجمه گوگل]در مقایسه با عبوس بودن پدرخوانده، احساس لطیف او می تواند مرا بیشتر تحت تأثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با قیافه جدی و جدی او می تواند مرا بیشتر از این جا به جا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 193 to conjure away the grimness of mass unemployment and the threat of Hitler.
[ترجمه گوگل]در سال 193 برای از بین بردن تلخی بیکاری گسترده و تهدید هیتلر
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۳ به منظور دور کردن سختی از بیکاری جمعی و تهدید هیتلر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the gradual grimness of water crisis problem, the reuse of reclaimed water already becomes one of the important(approaches) to resolve the shortage of water resources.
[ترجمه گوگل]با تیرگی تدریجی مشکل بحران آب، استفاده مجدد از آب بازیافتی در حال حاضر به یکی از (رویکردها) مهم برای رفع کمبود منابع آب تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]با حل تدریجی مساله بحران آب، استفاده مجدد از آب بازیابی شده به یکی از مهم ترین (رویکردهای)برای حل مشکل کمبود منابع آب تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oswald lay still, aware of a drone in the block, a heaving breath, grimness, massive sleep.
[ترجمه گوگل]اسوالد بی حرکت دراز کشیده بود و متوجه وجود یک هواپیمای بدون سرنشین در بلوک، نفس تند، ظلم و خواب شدید بود
[ترجمه ترگمان]اسوالد هنوز متوجه یک هواپیمای بدون سرنشین در محله بود، نفس عمیقی کشیده و خواب سنگینی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Chinese helicopter industry is facing a new opportunity for its developments as well as grimness challenge.
[ترجمه گوگل]صنعت هلیکوپتر چینی با یک فرصت جدید برای پیشرفت های خود و همچنین چالش تلخ روبرو است
[ترجمه ترگمان]صنعت هلیکوپتر چینی با یک فرصت جدید برای توسعه آن و نیز چالش های جدی روبرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His CV includes time in death metal bands, which surely informed the uncompromising grimness of this debut solo album.
[ترجمه گوگل]رزومه او شامل حضور در گروه‌های دث متال است که مطمئناً به ظلم‌آمیز بودن این اولین آلبوم انفرادی اشاره می‌کند
[ترجمه ترگمان]فیلم او شامل زمان در باندهای فلزی مرگ است که به طور حتم، این اولین آلبوم انفرادی را از آن اطلاع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• formidableness; sternness, severeness, mercilessness; harshness, fierceness

پیشنهاد کاربران

نقل از هزاره
خشونت، بیرحمی، شوم بودن، ترسناک بودن
ugly

بپرس