grimace at something

پیشنهاد کاربران

با دیدن چیزی چهره در هم کشیدن
Ex. The detective grimaced at the ghastly sight of the young girl, bloody beneath the full moon
کارآگاه پلیس با دیدن ظاهر هولناک و غرق در خون دختر جوان در زیر نور قرص کامل ماه، چهره در هم کشید.

بپرس