grilled

/ˈɡrɪld//ɡrɪld/

نرده دار، معجردار، دارای دیواره ی مشبک، پنجره دار، مشبک

جمله های نمونه

1. i like grilled meat better than fried meat
من گوشت کباب شده را بیشتر از گوشت سرخ شده دوست دارم.

2. the police grilled him for five hours
پلیس پنج ساعت از او بازپرسی کرد.

3. This wine would be a nice complement to grilled dishes.
[ترجمه گوگل]این شراب مکمل خوبی برای غذاهای کبابی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی مکمل غذاهای کبابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The grilled chicken had a wonderful flavour and succulence.
[ترجمه گوگل]مرغ کبابی طعم و طعم فوق العاده ای داشت
[ترجمه ترگمان]جوجه کبابی بوی خوبی می داد و آب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tuna can be grilled, fried or barbecued.
[ترجمه گوگل]ماهی تن را می توان کبابی، سرخ شده یا کبابی کرد
[ترجمه ترگمان]Tuna می توانند کباب شده، سرخ شده و یا barbecued باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was grilled by detectives for several hours.
[ترجمه گوگل]او برای چند ساعت توسط کارآگاهان کباب شد
[ترجمه ترگمان]چند ساعتی از کارآگاهان پلیس کباب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "I'll take the grilled tuna," Mary Ann told the waiter.
[ترجمه گوگل]مری آن به پیشخدمت گفت: "من ماهی تن کبابی را می برم "
[ترجمه ترگمان]ماری آن به پیشخدمت گفت: ماهی تن ماهی گریل شده را می گیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was grilled for two hours before the police let him go.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه پلیس او را رها کند، او را دو ساعت کباب کردند
[ترجمه ترگمان]دو ساعت قبل از اینکه پلیس اجازه بده بره کباب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She never grilled her husband about his work.
[ترجمه گوگل]او هرگز شوهرش را در مورد کارش کباب نکرد
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت شوهرش رو در مورد کارش کباب نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The police grilled him for hours.
[ترجمه گوگل]پلیس ساعت ها او را کباب کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس ساعت ها او را کباب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The police grilled him for over an hour.
[ترجمه رز] پلیش بیش تر از یک ساعت از او بازجویی کرد
|
[ترجمه گوگل]پلیس بیش از یک ساعت او را کباب کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس برای یک ساعت او را کباب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After being grilled by the police for two days, Johnson signed a confession.
[ترجمه گوگل]پس از دو روز کباب شدن توسط پلیس، جانسون اعتراف نامه ای را امضا کرد
[ترجمه ترگمان]پس از کباب شدن توسط پلیس برای دو روز، جانسون یک اعتراف امضا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was grilled for three hours by the police.
[ترجمه Sm] او به مدت سه ساعت توسط پلیس بازجویی شد.
|
[ترجمه گوگل]او به مدت سه ساعت توسط پلیس کباب شد
[ترجمه ترگمان] سه ساعت پیش پلیس فاسد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their traditional sausages are delicious grilled or barbecued.
[ترجمه گوگل]سوسیس سنتی آنها کبابی یا کبابی خوشمزه است
[ترجمه ترگمان]سوسیس های سنتی آن ها کباب و کباب کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They grilled her about where she had been all night.
[ترجمه Ali] از او درباره اینکه کل شب کجا بود بازجویی کردند
|
[ترجمه گوگل]آنها او را در مورد جایی که تمام شب بوده است کباب کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را در حالی که تمام شب را در آنجا گذرانده بودند کباب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• barbecued, roasted over a fire; interrogated, questioned persistently

پیشنهاد کاربران

### **Root Word:**
- **GRILL**: To cook food over direct heat or to question someone intensely.
### **Collocations:**
- **Grill chicken** 🍗 ( e. g. , "grill chicken on a barbecue" )
- **Grill steak** 🥩 ( e. g. , "perfectly grill steak for dinner" )
...
[مشاهده متن کامل]

- **Grill fish** 🐟 ( e. g. , "grill fish with lemon and herbs" )
- **Grill vegetables** 🌽 ( e. g. , "grill vegetables for a healthy meal" )
- **Grill someone** ❓ ( e. g. , "grill someone with tough questions" )
### **Derivatives:**
- **Grilled** ( adjective ) → "grilled food" ( e. g. , grilled meat, grilled cheese )
- **Grilling** ( noun ) → "intense questioning" ( e. g. , gave him a grilling )
- **Grillwork** ( noun ) → "decorative metalwork" ( e. g. , iron grillwork on windows )
- **Grillroom** ( noun ) → "restaurant specializing in grilled food"
- **Grillmaster** ( noun ) → "expert in grilling food"
- - -
### **Example Sentences with "GRILL" ( Easy to Hard ) **
1. **"I love to grill chicken on weekends. "** 🍗
* ( من دوست دارم آخر هفته ها مرغ را کباب کنم. ) *
2. **"He decided to grill some vegetables for a healthy meal. "** 🌽
* ( او تصمیم گرفت مقداری سبزیجات را برای یک وعده سالم کباب کند. ) *
3. **"She grilled the fish with lemon and herbs. "** 🐟
* ( او ماهی را با لیمو و سبزیجات معطر کباب کرد. ) *
4. **"The journalist grilled the politician about his controversial decisions. "** ❓
* ( خبرنگار سیاستمدار را درباره تصمیمات جنجالی اش تحت فشار قرار داد. ) *
5. **"The detective grilled the suspect for hours, but he refused to confess. "** 🔥
* ( کارآگاه ساعت ها مظنون را بازجویی کرد، اما او اعتراف نکرد. ) *
- - -
### **Example Sentences with "GRILLED" ( Easy to Hard ) **
1. **"I ordered a grilled cheese sandwich. "** 🧀
* ( من یک ساندویچ پنیر کبابی سفارش دادم. ) *
2. **"We had grilled steak for dinner. "** 🥩
* ( ما برای شام استیک کبابی خوردیم. ) *
3. **"She prepared a delicious grilled salmon. "** 🐟
* ( او یک ماهی سالمون کبابی خوشمزه آماده کرد. ) *
4. **"After the scandal, the CEO was grilled by reporters. "** 🎤
* ( بعد از رسوایی، مدیرعامل توسط خبرنگاران تحت بازجویی قرار گرفت. ) *
5. **"The witness was grilled in court about his statements. "** ⚖️
* ( شاهد در دادگاه درباره اظهاراتش تحت بازجویی شدید قرار گرفت. ) *
- - -
### **Example Sentences with "GRILLING" ( Easy to Hard ) **
1. **"My dad gave me a grilling about my grades. "** 📚
* ( پدرم درباره نمره هایم از من سخت بازجویی کرد. ) *
2. **"She had to face a grilling from the police. "** 🚔
* ( او مجبور شد یک بازجویی سخت از طرف پلیس را تحمل کند. ) *
3. **"After the debate, the candidate faced a grilling from the media. "** 🎤
* ( پس از مناظره، نامزد انتخاباتی مورد بازجویی شدید رسانه ها قرار گرفت. ) *
4. **"The suspect endured an intense grilling at the police station. "** 🔥
* ( مظنون یک بازجویی شدید را در کلانتری تحمل کرد. ) *
5. **"During the investigation, the lawyer subjected the witness to a relentless grilling. "** ⚖️
* ( در طول تحقیقات، وکیل شاهد را تحت یک بازجویی بی وقفه قرار داد. ) *
- - -
### **Example Sentences with "GRILLWORK" ( Easy to Hard ) **
1. **"The house had beautiful iron grillwork on the windows. "** 🏡
* ( خانه دارای نرده های آهنی زیبا روی پنجره ها بود. ) *
2. **"They admired the intricate grillwork on the palace doors. "** 🏰
* ( آن ها از کار فلزی پیچیده روی درهای کاخ تحسین کردند. ) *
3. **"The antique shop sold ornate grillwork for fences and balconies. "** 🏛️
* ( فروشگاه عتیقه فروشی نرده های فلزی تزئینی برای حصارها و بالکن ها می فروخت. ) *
4. **"The architect designed a facade with delicate grillwork patterns. "** 🏗️
* ( معمار یک نما با الگوهای ظریف نرده های فلزی طراحی کرد. ) *
5. **"The cathedral's historic grillwork was restored to its original beauty. "** ⛪
* ( کار فلزی تاریخی کلیسا به زیبایی اولیه خود بازسازی شد. ) *
- - -
### **Example Sentences with "GRILLMASTER" ( Easy to Hard ) **
1. **"He is the best grillmaster at our family barbecues. "** 🍔
* ( او بهترین سرآشپز کباب در مهمانی های خانوادگی ماست. ) *
2. **"The grillmaster perfectly cooked the ribs on the barbecue. "** 🍖
* ( سرآشپز کباب دنده ها را روی باربیکیو به طور عالی پخت. ) *
3. **"A true grillmaster knows how to balance heat and flavor. "** 🔥
* ( یک سرآشپز واقعی کباب، می داند چگونه گرما و طعم را متعادل کند. ) *
4. **"He trained for years to become a professional grillmaster. "** 🎓
* ( او سال ها آموزش دید تا یک سرآشپز حرفه ای کباب شود. ) *
5. **"At the competition, the grillmasters showcased their best techniques for grilling meat. "** 🏆
* ( در مسابقه، سرآشپزان کباب بهترین تکنیک های خود را برای کباب کردن گوشت به نمایش گذاشتند. ) *
deepseek

made feel uncomfortable by being asked a series of tough questions
Grilled chicken with boiled potatoes
⁦✔️⁩کبابی، کباب شده
Grilled hispi, Turkish cauliflower and coconut kale: Yotam Ottolenghi’s brassica recipes
. . .
Put paid to ‘boring’ cabbage and get bold with your brassicas, starting with a nutty, spicy roast cauli, sweet cabbage in a limey Thai dressing and a Sri - Lankan style kale and chickpea coconut curry
...
[مشاهده متن کامل]

کبابی، کبابی شده
کبابی . گریل شده . کبابی
بازجویی و بازپرسی . ( عامیانه )
کباب شده یا کبابی
اگر چیزی را روی توری کباب پزی حرارت ( از بالا و پایین ) دهیم، صفت کباب شده به آن چیز تعلق می گیرد.
مثال:
ماهی کباب شده
grilled fish

بریانی شده
کباب شده ، بریانی
کبابی
بریانی
کباب شده . کبابی
گریل شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس