• : تعریف: a grating, often of metal, used as a screen, barrier, or decoration over an opening such as a window or the ventilation area of an engine. • مشابه: grate, grating, grill
جمله های نمونه
1. A grille separated the prisoners from their visitors.
[ترجمه گوگل]توری زندانیان را از ملاقات کنندگان جدا می کرد [ترجمه ترگمان]از پنجره مشبک این زندانی ها را از visitors جدا می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Ensure that the grille is in place while the machinery is in operation.
[ترجمه یاراحمدی] مطمئن شوید تازمانی که دستگاه کار می کند گریل محافظ سر جایش باشد
|
[ترجمه گوگل]در حین کار کردن ماشین آلات، از قرار گرفتن توری در جای خود اطمینان حاصل کنید [ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که پنجره مشبک در حالی است که دستگاه در حال کار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The Ugly: Styling groove across grille.
[ترجمه گوگل]The Ugly: شیار شیک در سراسر مشبک [ترجمه ترگمان]زشت و زشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I looked through the grille into the church.
[ترجمه گوگل]از طریق توری به داخل کلیسا نگاه کردم [ترجمه ترگمان]از پنجره به کلیسا نگاه کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was a fancy grille like a wrought iron gate at the rear end of the dash under the stairs.
[ترجمه گوگل]یک توری فانتزی مانند دروازه فرفورژه در انتهای داشبورد زیر پله ها وجود داشت [ترجمه ترگمان]در انتهای راهرو، پنجره ای به رنگ آهنی تعبیه شده بود که در انتهای پلکان زیر پلکان قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Eventually the grille swung away from the iron chair, and the helmet from his head, releasing Lexandro.
[ترجمه گوگل]در نهایت جلوپنجره از روی صندلی آهنی و کلاه ایمنی از روی سرش جدا شد و لکساندرو را رها کرد [ترجمه ترگمان]سرانجام توری از صندلی آهنین دور شد و کلاه ایمنی سرش را از سرش بیرون آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Dalgliesh passed through the grille door into the body of the church, turning to close it gently behind him.
[ترجمه گوگل]دالگلیش از درب مشبک عبور کرد و به بدنه کلیسا رفت و آن را به آرامی پشت سر خود ببندد [ترجمه ترگمان]Dalgliesh از در مشبک به داخل کلیسا گذشت و به آرامی آن را پشت سرش بست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The Balcony, with its metal grille enclosures, is available only in black or paintable white.
[ترجمه گوگل]بالکن، با محفظه های توری فلزی خود، فقط در رنگ مشکی یا سفید قابل رنگ آمیزی موجود است [ترجمه ترگمان]The با حصارهای مشبک فلزی آن تنها در رنگ سیاه یا سفید در دسترس است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The front grille and the chrome hub caps gleamed, because he polished them every evening with a soft chamois cloth.
[ترجمه گوگل]جلوپنجره جلو و کلاهکهای کرومی میدرخشیدند، زیرا او هر روز غروب آنها را با پارچهای نرم عمارت جلا میداد [ترجمه ترگمان]پنجره جلویی و میله کروم برق می زد، زیرا هر شب آن ها را با پارچه ای نازک و لطیف صیقل می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The heron profile that she saw through the grille.
[ترجمه گوگل]پروفیل حواصیل که از روی توری دید [ترجمه ترگمان]ماهیخوار همین که از پنجره مشبک رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Similarly, I remember peering through the expanded grille they drew across the cinema entrance when it was closed.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، به یاد میآورم که وقتی درب ورودی سینما بسته بود، نگاهی به جلوپنجره گشاد شدهای انداختم [ترجمه ترگمان]به طور مشابه، من به خاطر دارم که از درون پنجره مشبک که از جلوی ورودی سینما عبور کردند و وقتی بسته شد، سرک کشیده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The fine decorative grille in front of the doorway is by Jaroslav Horejc of 195
[ترجمه گوگل]توری تزئینی زیبای جلوی درب توسط یاروسلاو هورجک ۱۹۵ ساخته شده است [ترجمه ترگمان]پنجره مشبک ظریف جلوی در با Jaroslav Horejc از ۱۹۵ امتیاز قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. External changes are discreet but effective with chrome grille and deeper, wider air inlets.
[ترجمه گوگل]تغییرات خارجی محتاطانه هستند اما با جلوپنجره کرومی و ورودیهای هوای عمیقتر و عریضتر مؤثر هستند [ترجمه ترگمان]تغییرات بیرونی محتاطانه ولی موثر با پنجره های مشبک و ورودی های هوای گسترده تر و وسیع هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He had been unscrewing the grille, dropping the books into the duct behind, and replacing the grille.
[ترجمه گوگل]او داشت پیچ مشبک را باز می کرد، کتاب ها را در مجرای پشتش می انداخت و توری را عوض می کرد [ترجمه ترگمان]سعی کرد پنجره را باز کند و کتاب ها را به داخل کانال بیندازد و کافه را باز کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• metal grating placed over an opening (i.e. window, ventilation area, etc.), grillwork a grille is a framework of metal bars or wire that is placed in front of a window or a piece of machinery, for protection.