grifter


(خودمانی)کلاهبردار (در امور کم اهمیت)، گول زن، کلاش، فروشنده ای که بهمراه سیرک میرود، دزد، جیب بر

جمله های نمونه

1. Mecca for the grifters and drifters, the phonies and gold-brick men.
[ترجمه گوگل]مکه برای گردانندگان و دریفت‌کنندگان، جعلی‌ها و مردان آجر طلا
[ترجمه ترگمان]و از مکه برای تبهکار و بی سر و پا، the و brick که از آن ها دور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He'd been a grifter most of his life, a guy without a permanent address.
[ترجمه گوگل]او بیشتر زندگی خود را درگیر کرده بود، مردی بدون آدرس دائمی
[ترجمه ترگمان]اون بیشتر عمرش یه grifter و یه آدم بدون آدرس دائمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Spenser was a sleazy grifter who said he had a lot of money.
[ترجمه گوگل]اسپنسر مردی لوس بود که می گفت پول زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]اسپنسر خیلی sleazy که می گفت پول زیادی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Under this circumstance, the grifter will raise a threat to the children's safety.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، گیره خطری برای ایمنی کودکان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]در این شرایط، گریفتر تهدید به امنیت بچه ها خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are really two Americas, one for the grifter class, and one for everybody else.
[ترجمه گوگل]واقعاً دو قاره آمریکا وجود دارد، یکی برای طبقه گرفتر و دیگری برای بقیه
[ترجمه ترگمان]در واقع دو قاره آمریکا وجود دارد، یکی برای طبقه grifter و دیگری برای هر کس دیگری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Before becoming a grifter, Albert used to be a shoe salesman in the American Mid - West.
[ترجمه گوگل]آلبرت قبل از تبدیل شدن به یک خردکن، یک فروشنده کفش در آمریکای مید وست بود
[ترجمه ترگمان]آلبرت قبل از تبدیل شدن به یک فروشنده کفش، یک فروشنده کفش در غرب میانه غرب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A well-crafted grifter tale with heart.
[ترجمه گوگل]داستانی خوش ساخت با قلب
[ترجمه ترگمان]یک داستان پر زرق و برق با قلب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's got the spirit and energy to be a great grifter - now he wants the wisdom that comes with experience.
[ترجمه گوگل]او روح و انرژی لازم را دارد تا یک مرد بزرگ باشد - حالا او خردی را می خواهد که با تجربه همراه باشد
[ترجمه ترگمان]اون روح و انرژی رو داره که به عنوان یه کلاهبرداری بزرگ باشه - حالا اون عقل و درایت میخواد که با تجربه بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Well, that doesn't tell me why you wanna be a grifter.
[ترجمه گوگل]خب، این به من نمی‌گوید که چرا می‌خوای مردی باشی
[ترجمه ترگمان]خب، این به من نمیگه که چرا تو میخوای یه گریفتر باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A [w]veteran [/w] of the long con, and a respected grifter of the old-school generation, Albert's job in the team is to pick the right targets ("rope the mark") for his con colleagues.
[ترجمه گوگل]کار آلبرت که یک [w]کهنه کار [/w] از کلاهبرداران طولانی، و یک قاتل محترم از نسل قدیمی مدرسه است، انتخاب اهداف مناسب ("طناب زدن علامت") برای همکاران کلاهبردارش است
[ترجمه ترگمان]کار آلبرت در این تیم این است که اهداف درست (\"طناب\")را برای همکاران خود انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) entertainer at a fair or circus; crook

پیشنهاد کاربران

A grifter is someone who engages in fraudulent schemes or cons to deceive and manipulate others for personal gain. The term is often used to describe someone who is skilled at swindling or scamming others.
...
[مشاهده متن کامل]

کسی است که برای فریب دادن و گول زدن دیگران برای منافع شخصی، درگیر نقشه های کلاهبرداری یا شیادی می شود.
این اصطلاح اغلب برای توصیف شخصی استفاده می شود که در کلاهبرداری یا گوشبری از دیگران مهارت دارد.
The grifter convinced unsuspecting victims to invest in a fake business.
Beware of grifters who prey on vulnerable individuals.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-manipulative/
دزد
آفتابه دزد
swindler
Theif
Conman
The activist is being accused as grifter after report reveals his ‘lavish’ new lakeside home

بپرس