griffon

/ˈɡrɪfən//ˈɡrɪfən/

معنی: اشتر، یکجور لاشخور، عنقا، گاو
معانی دیگر: رجوع شود به: griffin، griffin یکجور لاشخور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a variant of griffin.

جمله های نمونه

1. Above the Griffon Gate a towering griffon five hundred feet high seemed to leap from the mountain.
[ترجمه گوگل]بر فراز دروازه گریفون یک گریفون بلند پانصد فوتی به نظر می رسید که از کوه می پرید
[ترجمه ترگمان]بالای دروازه griffon، حدود پانصد متر ارتفاع داشت که به نظر می رسید از کوه بجهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On a snowy Spanish hillside in Aragon, a griffon vulture vies with a raven for a scrap of food.
[ترجمه گوگل]در دامنه‌ی تپه‌ای برفی اسپانیایی در آراگون، یک کرکس گریفون با یک زاغ برای کمی غذا رقابت می‌کند
[ترجمه ترگمان]در یک تپه پوشیده از برف و برف در آراگون، یک لاش خور griffon برای یک تکه غذا با یک کلاغ مبارزه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is the Ruppell's Griffon Vulture.
[ترجمه گوگل]این کرکس گریفون روپل است
[ترجمه ترگمان]این کرکس سیاه Ruppell است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Griffon: You! Are you the human, the son of Sparda who challenges the Darkness Mundus?
[ترجمه گوگل]گریفون: تو! آیا شما همان انسان هستید، پسر اسپاردا که Darkness Mundus را به چالش می کشد؟
[ترجمه ترگمان]griffon: تو! آیا تو انسان هستی، پسر of که تاریکی را به چالش می کشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although intelligent, a griffon requires training before it can bear a rider in combat.
[ترجمه گوگل]گرچه باهوش است، اما قبل از اینکه بتواند سوارکار را در جنگ تحمل کند، نیاز به آموزش دارد
[ترجمه ترگمان]اگر چه باهوش است، یک griffon قبل از اینکه بتواند سوارش را در نبرد تحمل کند، نیازمند آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this photo, a Eurasian griffon that sells for $650 poses for a portrait in a pet shop in Baghdad, Iraq.
[ترجمه گوگل]در این عکس، یک گریفون اوراسیا که به قیمت 650 دلار فروخته می‌شود، برای یک پرتره در یک فروشگاه حیوانات خانگی در بغداد، عراق ژست می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]در این عکس، یک griffon یورو آسیا که ۶۵۰ دلار به فروش می رسد، برای یک پرتره در یک مغازه حیوانات خانگی در بغداد، عراق، ژست می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Riding a griffon requires an exotic saddle.
[ترجمه گوگل]سوار شدن بر گریفون به یک زین عجیب و غریب نیاز دارد
[ترجمه ترگمان] سواری با یه حیوون ها به یه زین exotic نیاز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Griffon Vultures circle overhead, observing all this, knowing their timing has to be 'just right, ' they begin their group descent.
[ترجمه گوگل]کرکس‌های گریفون بالای سرشان حلقه می‌زنند و همه این‌ها را مشاهده می‌کنند و می‌دانند زمان‌بندی آنها باید "درست" باشد، آنها فرود گروهی خود را آغاز می‌کنند
[ترجمه ترگمان]لاشخورها به دور سرم حلقه می زنند و همه این ها را تماشا می کنند، چون می دانند که زمان بندی آن ها باید درست باشد، آن ها شروع به فرود آمدن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why does the griffon master tell you to "keep your feet on the ground" before he sends you flying?
[ترجمه گوگل]چرا استاد گریفون به شما می گوید قبل از اینکه شما را به پرواز بفرستد "پاهایت را روی زمین نگه دار"؟
[ترجمه ترگمان]چرا ارباب griffon به شما می گوید که قبل از این که شما را به پرواز برساند، پای خود را روی زمین بگذارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Griffon has a larger capacity, over 36 liters, but it's just about the same external size as its predecessor.
[ترجمه گوگل]Griffon ظرفیت بزرگ‌تری دارد، بیش از 36 لیتر، اما اندازه خارجی آن تقریباً مشابه مدل قبلی است
[ترجمه ترگمان]griffon دارای ظرفیت بزرگ تر، بیش از ۳۶ لیتر است، اما دقیقا همان اندازه خارجی قبلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Griffon was originally developed for naval aircraft like this Fairey Firefly, the torque being intended to take the aircraft away from the superstructure on takeoff, rather than towards it.
[ترجمه گوگل]Griffon در اصل برای هواپیماهای دریایی مانند Fairey Firefly توسعه داده شد، گشتاور در نظر گرفته شده برای دور کردن هواپیما از روبنا در هنگام برخاستن، نه به سمت آن بود
[ترجمه ترگمان]griffon ابتدا برای هواپیماهای نیروی دریایی مثل این Fairey Fairey ایجاد شد، گشتاور در نظر گرفته شد که هواپیما را از the خارج کند و نه به سمت آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Griffon:Master! Please grant me one last surge of power. . . the power to.
[ترجمه گوگل]گریفون: استاد! لطفاً آخرین موج قدرت را به من عطا کن قدرت به
[ترجمه ترگمان]ارباب! خواهش می کنم آخرین موج قدرت رو به من بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Mundus: Griffon, you have failed me. You are no longer worthy.
[ترجمه گوگل]موندوس: گریفون، تو مرا ناکام گذاشتی تو دیگه لیاقت نداری
[ترجمه ترگمان] griffon \"، تو منو ناامید کردی\" تو دیگه لایق این نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We went to three pet shops before we found a pair of gray Brussels griffons.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه یک جفت گریفون بروکسلی خاکستری پیدا کنیم به سه فروشگاه حیوانات خانگی رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما قبل از اینکه دو مغازه کوچک در بروکسل را پیدا کنیم، به سه مغازه حیوانات خانگی رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشتر (اسم)
gryphon, griffon

یک جور لاشخور (اسم)
gryphon, griffon

عنقا (اسم)
phoenix, gryphon, griffon

گاو (اسم)
neat, gryphon, griffon

انگلیسی به انگلیسی

• griffin, gryphon, mythological creature having the head and wings of an eagle and the body of a lion

پیشنهاد کاربران

بپرس