grief stricken


غم زده، اندوهگین، حزن آلود

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: suffering from much grief; sorrowing.
مشابه: broken-hearted

- All members of the grief-stricken family were in attendance at the funeral.
[ترجمه فرشاد] همه اعضای خانواده مصیبت دیده در خاکسپاری حضور داشتند.
|
[ترجمه گوگل] همه اعضای خانواده داغدار در مراسم تشییع جنازه حضور داشتند
[ترجمه ترگمان] همه اعضای خانواده grief در مراسم تدفین حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if someone is grief-stricken, they are extremely sad about something that has happened.

پیشنهاد کاربران

عزادار
غم زده. ماتم زده. غصه دار. داغدار. داغدیده
During the meeting, Ayatollah Khamenei spoke about the grievous explosion in Kerman, noting that, "Due to this sad, tragic event that took place in Kerman, the [Iranian] nation has become grief - stricken in the true sense of the word.
...
[مشاهده متن کامل]

در این جلسه آیت الله خامنه ای درباره انفجار دردناک در کرمان صحبت کردند، و خاطرنشان کردند به سبب این رویداد اندوهناک و غم انگیز که در کرمان روی داد، ملت ایران به معنی حقیقی کلمه داغدار {و ماتم زده} هستند.

محنت زده
مصیبت دیده، داغدار

بپرس