greyness


خاکستری بودن، رنگ خاکستری، کبودی

جمله های نمونه

1. Journalists are frustrated by his apparent greyness.
[ترجمه گوگل]روزنامه نگاران از خاکستری ظاهری او ناامید شده اند
[ترجمه ترگمان]روزنامه نگاران از روشنی ظاهری او ناامید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this new world of greyness there is an attempt to remove all risks.
[ترجمه گوگل]در این دنیای جدید خاکستری تلاشی برای حذف همه خطرات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در دنیای جدید خاکستری تلاشی برای حذف همه ریسک ها صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yellow street lamps looked lurid in the greyness.
[ترجمه گوگل]لامپ های زرد خیابان در خاکستری گیج به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]چراغ های خیابان زردی به رنگ خاکستری تیره به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But there was scarcely enough to colour the greyness of Christmas Day itself.
[ترجمه گوگل]اما به ندرت به اندازه کافی برای رنگ آمیزی خاکستری روز کریسمس وجود داشت
[ترجمه ترگمان]اما به اندازه کافی به رنگ خاکستری روز کریسمس نرسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I simply stared across the empty greyness while my headache rattled my brain cells like a QuaAvian earthquake.
[ترجمه گوگل]من به سادگی به خاکستری خالی خیره شدم در حالی که سردردم سلول های مغزم را مانند زلزله QuaAvian می لرزاند
[ترجمه ترگمان]در حالی که سرم گیج می رفت، فقط به رنگ خاکستری تیره خیره شدم، در حالی که سرم به شکل یک زمین لرزه بزرگ درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pools of water gleamed in the steely greyness before the dawn.
[ترجمه گوگل]حوض های آب در خاکستری پولادین قبل از سپیده دم می درخشیدند
[ترجمه ترگمان]چاله های آب که قبل از سپیده دم به خاکستری گراییده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. White in the gathering greyness of dusk he quarters the shrub by ground.
[ترجمه گوگل]سفید در خاکستری غروب غروب، درختچه را در کنار زمین قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]سپید دندان به رنگ خاکستری رنگی که از گرگ ومیش غروب به رنگ خاکستری درآمده بود، باغچه را با خاک یک سان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By means of the greyness determinant method the paper determines the direction of particle image motion.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش تعیین کننده خاکستری، کاغذ جهت حرکت تصویر ذرات را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله با استفاده از روش دترمینان رنگ، مسیر حرکت تصویر ذره را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The greyness and dampness of winter just makes you feel low.
[ترجمه گوگل]خاکستری و رطوبت زمستان فقط به شما احساس ضعف می کند
[ترجمه ترگمان]نور خاکستری و مرطوب زمستان باعث می شود احساس حقارت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A set of LPIV interrogation system based on greyness discriminance is developed.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از سیستم بازجویی LPIV بر اساس تمایز خاکستری ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از سیستم بازجویی LPIV براساس رنگ خاکستری توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Town halls should make an all out effort for interest and warmth to counteract the pervasive greyness outside.
[ترجمه گوگل]تالارهای شهر باید تمام تلاش خود را برای علاقه و گرما به کار گیرند تا با خاکستری فراگیر بیرون مقابله کنند
[ترجمه ترگمان]سالن های شهر باید تمام تلاش خود را برای جلب علاقه و گرما برای مقابله با نفوذ گسترده در بیرون انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Morphologic parameters measurement of neuron soma, nucleus, mitochondria and mean greyness of mitochondrial matrix and cytoplasmic ground substance were performed for these two groups.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری پارامترهای مورفولوژیکی نورون سوما، هسته، میتوکندری و میانگین خاکستری ماتریکس میتوکندری و ماده زمینی سیتوپلاسمی برای این دو گروه انجام شد
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری پارامترهای morphologic و تنه، هسته، میتوکندری و میانگین رنگ در ماتریس میتوکندری و ماده سطحی سیتوپلاسمی برای این دو گروه انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being grey in color

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : grey
✅️ اسم ( noun ) : grey / greyness
✅️ صفت ( adjective ) : grey / greyish
✅️ قید ( adverb ) : greyly

بپرس