• : تعریف: a member of a breed of dog that has a narrow body and head, long legs, and speed in running.
جمله های نمونه
1. a fallow greyhound
سگ تازی زردفام
2. Selective breeding may result in a greyhound running faster and seeing better than a wolf.
[ترجمه سهند سلطاندوست] سگ های تازی اگر به صورت گزینشی پرورش یابند، ممکن است از گرگ سریع تر و تیزبین تر شوند.
|
[ترجمه شان] نتیجه پرورش سگ های تازی به صورت گزینشی، این خواهد بود که از گرگ سریع تر بدوند و بهتر ببینند.
|
[ترجمه گوگل]پرورش انتخابی ممکن است باعث شود سگ تازی سریعتر بدود و بهتر از گرگ ببیند [ترجمه ترگمان]رفتارهای انتخابی ممکن است منجر به دویدن سریع تر و بهتر شدن بیشتر از یک گرگ شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In Norman England, the greyhound was a symbol of nobility.
[ترجمه گوگل]در انگلستان نورمن، تازی نماد نجابت بود [ترجمه ترگمان]در نورمن انگلستان تازی مظهر نجابت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. With the help of the Greyhound Bank it acquired Dan Air assets but grew quickly as its order book grew.
[ترجمه گوگل]با کمک Greyhound Bank دارایی های Dan Air را به دست آورد اما با افزایش سفارشات آن به سرعت رشد کرد [ترجمه ترگمان]این بانک با کمک بانک Greyhound دارایی های خود را به دست آورد، اما به سرعت کتاب سفارش خود را افزایش داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He loses the Greyhound in a maze of overpasses and freeway exits.
[ترجمه گوگل]او تازی را در پیچ و خم روگذرها و خروجی های آزادراه گم می کند [ترجمه ترگمان]او the را در هزارتوی overpasses و خروجی بزرگراه از دست می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A greyhound cocked his leg against the table and was promptly shooed away.
[ترجمه گوگل]یک سگ تازی پایش را به میز خم کرد و بلافاصله او را دور انداختند [ترجمه ترگمان]سگ تازی پایش را روی میز گذاشت و فورا او را از اتاق بیرون راند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The race took place in the Greyhound Hotel and was organized by landlord Dave Mason.
[ترجمه گوگل]این مسابقه در هتل Greyhound برگزار شد و توسط صاحبخانه دیو میسون برگزار شد [ترجمه ترگمان]مسابقه در هتل Greyhound برگزار شد و توسط صاحب مسافرخانه \"دیو میسون\" سازماندهی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Yesterday, it became apparent that those involved in greyhound racing feared that it would have a detrimental effect on their business.
[ترجمه گوگل]دیروز، مشخص شد که کسانی که در مسابقه سگ های تازی شرکت داشتند، می ترسیدند که این امر تأثیر مخربی بر تجارت آنها داشته باشد [ترجمه ترگمان]دیروز مشخص شد که افراد درگیر در مسابقات greyhound می ترسیدند که تاثیر مضری بر کسب وکار آن ها داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The move would not interfere with greyhound racing and would leave the old Plough Lane football ground available for redevelopment.
[ترجمه گوگل]این حرکت در مسابقات تازی تداخلی ایجاد نمی کند و زمین فوتبال قدیمی پلو لین را برای توسعه مجدد در دسترس می گذارد [ترجمه ترگمان]این حرکت با مسابقه greyhound تداخل پیدا نخواهد کرد و زمین فوتبال Plough لین را که برای توسعه مجدد در دسترس خواهد بود، ترک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Enter Arizona Greyhound Rescue, a non-profit group dedicated to finding homes for the retired racers.
[ترجمه گوگل]وارد Arizona Greyhound Rescue شوید، یک گروه غیرانتفاعی که به یافتن خانه برای مسابقهکاران بازنشسته اختصاص دارد [ترجمه ترگمان]گروه نجات Greyhound آریزونا را وارد کنید که یک گروه غیر انتفاعی است که به یافتن خانه ها برای مسابقه دهندگان بازنشسته اختصاص دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There's greyhound racing at Hove's celebrated stadium where a restaurant overlooking the track gives diners a ring-side view.
[ترجمه گوگل]مسابقه تازی در استادیوم مشهور هوو برگزار میشود، جایی که رستورانی مشرف به پیست، منظرهای از کنار رینگ را به مسافران میدهد [ترجمه ترگمان]در استادیوم مشهور Hove، مسابقه ای هست که در آن رستورانی مشرف به ریل قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Greyhound racing claims the Chancellor earmarked the windfall for the tracks in his March Budget.
[ترجمه گوگل]مسابقه تازی ادعا می کند که صدراعظم در بودجه ماه مارس خود درآمدهای بادآورده را برای پیست ها در نظر گرفته است [ترجمه ترگمان]Greyhound مدعی شد که صدر اعظم ثروت بادآورده را برای ریل ها در بودجه مارس خود تخصیص داده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Horserace owner Wally Sturt is also one of greyhound racing's biggest fans.
[ترجمه گوگل]مالک Horserace، Wally Sturt نیز یکی از بزرگترین طرفداران مسابقه Greyhound است [ترجمه ترگمان]\"والی\" والی \"والی\" نیز یکی از بزرگ ترین طرفداران این مسابقه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But the members of Greyhound Soul take it as a compliment, as it was meant to be taken.
[ترجمه گوگل]اما اعضای Greyhound Soul آن را به عنوان یک تعریف میدانند، همانطور که قرار بود گرفته شود [ترجمه ترگمان]اما اعضای روح، آن را به عنوان یک تعریف تلقی می کنند، همان طور که قرار بود آن را بردارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. More than £1 billion is bet on greyhound racing each year in what is Britain's most popular spectator sport.
[ترجمه شان] هر ساله در مسابقات سگ های تازی، که متداول ترین ورزش بین تماشاگران بریتانیایی است، بیش از یک میلیارد پاوند شرط بندی می شود.
|
[ترجمه گوگل]سالانه بیش از 1 میلیارد پوند روی مسابقه تازی در محبوبترین ورزش تماشاگران بریتانیا شرطبندی میشود [ترجمه ترگمان]بیش از ۱ میلیارد پوند در هر سال در مسابقات greyhound که محبوب ترین تماشاچی بریتانیا است، شرط بندی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
تازی (اسم)
greyhound
تازی بویی (اسم)
greyhound, saluki, sleuthhound
سگ بازی (اسم)
greyhound
انگلیسی به انگلیسی
• swift breed of dog with a tall slender body a greyhound is a kind of dog that has a thin body and long thin legs and that can run very fast.
پیشنهاد کاربران
سگِ گرِی هَوند A greyhound is a dog with a thin body and long thin legs, which can run very fast. Greyhounds sometimes run in races and people bet on them.