greeted

پیشنهاد کاربران

استقبال
to welcome someone or say hello when you meet them
تشویق کردن
استقبال کردن
احوال پرسی در زمان گذشته برای مثال:
I greeted yesterday.
greeted
اجابت کردم/پذیرفتم
گریه کردن
احوالپرسی
در زمان گذشته
معنی be greeted with یعنی مواجه شدن
His words were greeted with laughter
دیدن همدیگر در زمان تصادفی
ملاقات کردن ناگهانی
احوالپرسی
استقبال کرد
احوال پرسی ( درزمان گذشته )
اشنا
رو به رو شدن
استقبال و خوشامد گویی در زمان گذشته
استقبال احوال پرسی
آشنایی یا احوال پرسی در زمان گذشته
آشنایی، احوالپرسی، ( درگذشته )
احوال پرسی در زمان گذشته به خاطر ed
احوال پرسی کوتاه
خوشامد گفتن
به حساب آوردن، ( واجد چیزی ) دانستن
مواجه شدن
سلام و احوال پرسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس