greenland

/ˈɡriːnlənd//ˈɡriːnlənd/

گرینلند (بزرگترین جزیره ی جهان که بخش خود مختاری از کشور دانمارک است)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Greenlander (n.)
• : تعریف: the largest island in the world, a self-governing possession of Denmark between Iceland and the northeastern coastal islands of Canada.

جمله های نمونه

1. They had based on Greenland at one time.
[ترجمه گوگل]آنها زمانی بر گرینلند مستقر بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک زمان بر روی گرینلند مستقر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Africa is a continent, but Greenland is not.
[ترجمه گوگل]آفریقا یک قاره است، اما گرینلند نیست
[ترجمه ترگمان]افریقا قاره است، اما گرینلند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Greenland is the most important natural factor in urban landscape.
[ترجمه گوگل]گرینلند مهمترین عامل طبیعی در منظر شهری است
[ترجمه ترگمان]گرینلند مهم ترین عامل طبیعی در چشم انداز شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Greenland depends thick ice before it can process at high sea level.
[ترجمه گوگل]گرینلند قبل از اینکه بتواند در سطح دریا بالا پردازش شود، به یخ غلیظ وابسته است
[ترجمه ترگمان]گرینلند به یخ ضخیم قبل از آن که بتواند در سطح بالایی از دریا پردازش کند، وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A mass of high pressure is sitting over Greenland like a rock in a river, deflecting the cold air of the jet stream farther to the south than usual.
[ترجمه گوگل]توده ای از فشار بالا بر فراز گرینلند مانند سنگی در رودخانه نشسته است و هوای سرد جریان جت را بیشتر از حد معمول به سمت جنوب منحرف می کند
[ترجمه ترگمان]توده ای از فشار بالا روی گرینلند چون صخره ای در رودخانه نشسته و هوای سرد رودخانه جت را از حد معمول به سمت جنوب منحرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus scientists are keen to understand if the Danish-owned Arctic island (Greenland map) is losing more ice mass through melting and discharge of glaciers than it is gaining from fresh snowfall.
[ترجمه گوگل]بنابراین دانشمندان مشتاقند بفهمند که آیا جزیره قطب شمال متعلق به دانمارک (نقشه گرینلند) در حال از دست دادن توده یخ بیشتری از طریق ذوب شدن و تخلیه یخچال‌ها نسبت به بارش برف تازه است
[ترجمه ترگمان]بنابراین دانشمندان مشتاق درک این موضوع هستند که آیا جزیره قطب شمال تحت تملک دانمارک (نقشه گرینلند)در حال از دست دادن توده یخ بیشتری از طریق ذوب شدن و تخلیه یخچال های طبیعی نسبت به بارش برف تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Greenland in the Danish official language literally means " green land. "
[ترجمه گوگل]گرینلند در زبان رسمی دانمارکی به معنای واقعی کلمه "سرزمین سبز" است
[ترجمه ترگمان]گرینلند در زبان رسمی دانمارک به معنای \"سرزمین سبز\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A 2009 study found that the Greenland ice sheet shed roughly 385 cubic miles of ice over the previous seven years.
[ترجمه گوگل]یک مطالعه در سال 2009 نشان داد که ورقه یخی گرینلند در طول هفت سال گذشته تقریباً 385 مایل مکعب یخ ریخته است
[ترجمه ترگمان]مطالعه سال ۲۰۰۹ نشان داد که صفحه یخ گرینلند در طول هفت سال گذشته نزدیک به ۳۸۵ متر مکعب یخ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Canada and Greenland, the Inuit circulated almost exclusively north of the "Arctic tree line", the de facto southern border of Inuit society.
[ترجمه گوگل]در کانادا و گرینلند، اینوئیت ها تقریباً به طور انحصاری در شمال «خط درختان قطب شمال»، مرز جنوبی بالفعل جامعه اینوئیت، گردش کردند
[ترجمه ترگمان]در کانادا و گرینلند، این Inuit تقریبا به طور انحصاری در شمال \"خط درختان قطب شمال\"، و مرز جنوبی غیر رسمی جامعه Inuit توزیع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As part of the Kingdom of Denmark, Greenland, Denmark's presence on behalf of its authority to Denmark as the Greenland Home Rule Government and the transfer of power significantly reduced.
[ترجمه گوگل]به عنوان بخشی از پادشاهی دانمارک، گرینلند، حضور دانمارک به نمایندگی از اختیارات خود در دانمارک به عنوان دولت خانگی گرینلند و انتقال قدرت به میزان قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از پادشاهی دانمارک، گرینلند، حضور دانمارک به نمایندگی از قدرت خود به دانمارک به عنوان دولت قانون کشور گرینلند و انتقال قدرت به میزان قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If we remove the ice, Greenland, as now there will be no high - rise style, but only as an oval-shaped plate, fixed it in the sea.
[ترجمه گوگل]اگر یخ را برداریم، گرینلند، همانطور که در حال حاضر هیچ سبک مرتفعی وجود نخواهد داشت، بلکه فقط به عنوان یک صفحه بیضی شکل، آن را در دریا ثابت می کند
[ترجمه ترگمان]اگر ما یخ، گرینلند را حذف کنیم، هیچ سبک بلند بالایی وجود نخواهد داشت، اما فقط به عنوان یک بشقاب بیضی شکل، آن را در دریا تثبیت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. 9A Greenland sled dog pup touches his mother's nose in Qeqertarsuaq, Greenland, on July 2 20
[ترجمه گوگل]9توله سگ سورتمه گرینلند بینی مادرش را در ققرتارسواق گرینلند در 2 ژوئیه 20 لمس کرد
[ترجمه ترگمان]یک سگ سورتمه رانی گرینلند در روز ۲ ژوئیه در Qeqertarsuaq، گرینلند، بینی مادرش را لمس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Petermann Glacier is located in Northwest Greenland to the east of Nares Strait, and is the northernmost glacier in the world.
[ترجمه گوگل]یخچال طبیعی پیترمن در شمال غربی گرینلند در شرق تنگه نارس قرار دارد و شمالی ترین یخچال طبیعی جهان است
[ترجمه ترگمان]یخچال petermann در شمال غربی گرینلند و در شرق تنگه Nares واقع شده است و شمالی ترین یخچال دنیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The North Greenland Eemian Ice Drilling (NEEM) project reached bedrock in July 20 at a depth of more than 500 metres.
[ترجمه گوگل]پروژه حفاری یخ Eemian شمال گرینلند (NEEM) در 20 جولای در عمق بیش از 500 متری به سنگ شد
[ترجمه ترگمان]پروژه حفاری یخی قطب شمال (neem)در روز ۲۰ ژوئیه در عمق بیش از ۵۰۰ متر به بس تر سنگ بس تر رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Scaly oddities trawled up from seas around Greenland since 1992 include the Atlantic football fish, a type of anglerfish that lures prey by waggling its fleshy "bait. "
[ترجمه گوگل]ماهی های فوتبال اقیانوس اطلس، نوعی ماهی گیر که طعمه ها را با تکان دادن «طعمه» گوشتی خود جذب می کند، از جمله ماهی های فوتبال اقیانوس اطلس است که از دریاهای اطراف گرینلند خارج شده اند
[ترجمه ترگمان]scaly عجیب و غریب که از سال ۱۹۹۲ از دریاها دور (گرینلند)دور (گرینلند)را شامل می شود، ماهی فوتبال اقیانوس اطلس است که طعمه طعمه را طعمه \"طعمه\" its می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• self-governing island belonging to denmark located between iceland and the northeastern coastal islands of north america (largest island in the world)
greenland is a self-governing territory of denmark in the arctic ocean, north-east of canada. it is the world's largest island. only one-sixth of greenland is ice-free and habitable. fishing is the main industry.

پیشنهاد کاربران

گرینلند به معنای سرزمین سبز می باشد. در زمان گذشته شخصی نروژی تبار به نام اریک سرخ ( Erik the Red ) به دلیل جنایتی که مرتکب شد از خاک ایسلند تبعید شد. او علم دریانوردی داشت و به همراه خانواده و بردگانش
...
[مشاهده متن کامل]
خاک ایسلند را ترک کردو به خشکی در نواحی شمالی رسید که آنجا را گرینلند به معنی سرزمین سبز نامی. ولی در واقع گرینلند سرزمینی سفیدپوش از برف و یخ بود و اریک این نام را نهاد به این امید که فریبندگی خاصی برای مهاجران داشته باشد و جمعیت بیشتری را برای مهاجرت به آن سرزمین تشویق کند.

گرینلند اسم جزیرس که اگه بخوایم معنی کنیم میشه سرزمین سبز

بپرس