greenhorn

/ˈɡriːnhɔːrn//ˈɡriːnhɔːn/

معنی: مبتدی، نوچه، ادم خام یا ناشی، ادم تازه کار
معانی دیگر: تازه کار، بی تجربه، خام دست، (نادر) مهاجر تازه وارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a youthful or inexperienced person.
مشابه: naif, novice

(2) تعریف: one who can be easily tricked; gullible person.
مشابه: dupe

جمله های نمونه

1. The greenhorns headed out to the corral for their first ride.
[ترجمه علی] تازه واردها برای سوار شدن به سمت اسطبل رفتند.
|
[ترجمه گوگل]گرین هورن‌ها برای اولین سواری خود به سمت صحرا رفتند
[ترجمه ترگمان]یک کشیش ساده لوح برای اولین سواری به اصطبل رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The greenhorn lacked the skills they he would need to live in the hard rough country.
[ترجمه گوگل]گرین هورن فاقد مهارت هایی بود که برای زندگی در کشور سخت و سخت به آن نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]The فاقد مهارت هایی بودند که او برای زندگی در کشوری سخت سخت نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. About 100 years ago, greenhorn was a popular expression in the American Westwest.
[ترجمه گوگل]حدود 100 سال پیش، گرین هورن یک عبارت رایج در غرب آمریکا بود
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۰۰ سال پیش، greenhorn یک چهره محبوب در the آمریکایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Now ubiquitous, Jang is the caretaker-mentor while Kim's greenhorn youngest son, Kim Jong-un, is belatedly groomed as dauphin.
[ترجمه گوگل]جانگ که اکنون در همه جا حاضر است، سرپرست و مربی است، در حالی که کوچکترین پسر کیم، کیم جونگ اون، با تاخیر به عنوان دافین آرایش می شود
[ترجمه ترگمان]اکنون همه جا حاضر، جنگ رهبر سرپرست است، در حالی که جوان ترین پسرش، کیم جونگ اون، به طور اتفاقی به عنوان یک پسر به کار برده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For a newcomer, a so-called greenhorn, there is nothing he can do, especially since the workmen are mostly Irish and one must speak English well in order to keep a tight rein on them.
[ترجمه گوگل]برای یک تازه وارد، به اصطلاح گرین هورن، کاری نمی تواند بکند، به خصوص که کارگران اکثراً ایرلندی هستند و باید انگلیسی را به خوبی صحبت کنند تا بتوان آنها را محکم نگه داشت
[ترجمه ترگمان]برای یک تازه وارد، یک آدم تازه کار احمق، کاری از دست او بر نمی آید، مخصوصا از وقتی که کارگرها بیشتر ایرلندی هستند و باید انگلیسی حرف بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. About 100 years ago, greenhorn was a popular expression in the American west.
[ترجمه گوگل]حدود 100 سال پیش، گرین هورن یک عبارت رایج در غرب آمریکا بود
[ترجمه ترگمان]حدود ۱۰۰ سال پیش، greenhorn یک تجلی محبوب در غرب آمریکا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The greenhorn lack lacked the skills who he would need to live in rough country.
[ترجمه گوگل]گرین هورن فاقد مهارت هایی بود که برای زندگی در یک کشور ناهموار به آن نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]The فاقد مهارت هایی بوده که برای زندگی در کشورهای سخت نیاز خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The greenhorn lacked the skills he would need to live in the hard, rough country.
[ترجمه گوگل]گرین هورن فاقد مهارت هایی بود که برای زندگی در کشور سخت و خشن به آن نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]The فاقد مهارت هایی بود که برای زندگی در کشوری سخت و سخت نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a greenhorn in this field.
[ترجمه گوگل]او در این زمینه سرسبز است
[ترجمه ترگمان]در این زمینه یک آدم تازه کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That greenhorn is still wet behind the ears.
[ترجمه گوگل]آن گرین هورن هنوز پشت گوش خیس است
[ترجمه ترگمان]این آدم تازه کار هنوز از پشت گوش های خیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ha ! Ha ! You're a proper greenhorn, aren't you!
[ترجمه گوگل]ها ! ها ! تو یک گرین هورن درستی هستی، نه!
[ترجمه ترگمان]ها! ها! تو آدم تازه کار هستی، مگه نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't take advantage of the greenhorn.
[ترجمه گوگل]از گرین هورن استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]از آن آدم تازه کار سو استفاده نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There's nothing funnier than watching a greenhorn in action.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز خنده دارتر از تماشای گرین هورن در حال عمل نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز خنده دارتر از تماشای یک آدم تازه کار در کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A greenhorn who has gotten burned may ask for a guru's track record.
[ترجمه گوگل]گرین هورنی که سوخته است، ممکن است سابقه یک گورو را بخواهد
[ترجمه ترگمان]A که به شدت سوخته است، ممکن است درخواست یک آموزگار را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبتدی (اسم)
abecedarian, beginner, novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, youngling

نوچه (اسم)
novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, pupa

ادم خام یا ناشی (اسم)
greenhorn

ادم تازه کار (اسم)
greenhorn

انگلیسی به انگلیسی

• inexperienced new arrival; beginner, novice; gullible person, one who can be easily tricked or deceived
a greenhorn is someone who has recently come to live in america; used in american english, an informal word.
a greenhorn is also a person who has had very little experience of life or of a particular job; an informal word.

پیشنهاد کاربران

NOUN
مبتدی - آدم تازه کار - فرد بی تجربه
SYN: beginner
( chiefly US )
An inexperienced person; a novice, beginner or newcomer.
💠 In my opinion, Sir. what you're doing is useless.
...
[مشاهده متن کامل]

You've got a losing hand.
So the greenhorn is teaching me!
But there's a better way.
Alfonso, get the drinks.
Rather than send fish and gifts. . .
Let Clarkson do as he likes.
What?
Yes.
I know he wants to close your business and set up his own.
You tell me to let him install his laboratory?
Yes, let him start and then play your cards.
Just a minute, then what do I do?
Exactly what he's doing to you!
Make him lose face.
You bribe some of his employees.
Add 5 or 6 bottles of infected blood to his stock.
3 or 4 people die, then he's had it.
Right?
No.
And then you take back his laboratory.
میگم آقا، به نظر من این کارا فایده نداره.
به ضررتون تموم میشه آاا.
حالا تو اَنچوچک به من مشاوره میدی!
ولی آخه یه راه بهتری هم هست.
آلفونسو، اون دوا مواها رو بردار بیار.
من میگم بجای ماهی و پیش کشی و این چیزا. . .
بذارید کلارکسون کارش رو بکنه دیگه.
چی؟
بله.
که چی؟
من میدونم، اون میخواد کار - کاسبی شما رو تخته کنه و خودش یه آزمایشگاه راه بندازه.
خب پس تو توقع داری که من بذارم آزمایشگاهش راه بندازه، آره! بیااا !
نه، حالا جلوش واینسا. بذارید کارش حسابی بکنه بعداً ترتیب ش بدید.
صبر کن، صبر کن، صبر کن. . . چیکار کنم؟
همین چیزایی که اون به شما میگه!
یه کاری بکنید آبروش بره.
با سه - چهار تا از کارگراش رو هم بریزید.
زیادم خرج نداره.
پنج - شیش تا خون فاسد یواشکی قاطی خون هاش کنید.
سه - چهار تا میمیرن، خب کلک ش کنده ست دیگه.
نمیشه آقا؟
نه. نمیشه. .
تازه، اون وقت آزمایشگاهش هم میفته دست خودتون.

A slang term used to describe someone who is new or inexperienced in a particular field or activity. It is often used in a more traditional or old - fashioned context.
اصطلاحی عامیانه برای توصیف شخصی که در زمینه یا فعالیت خاصی، جدید یا بی تجربه است. اغلب در زمینه های سنتی یا قدیمی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

For example, “The greenhorn couldn’t handle the pressure of the job. ”
In a conversation about hiking, someone might say, “I was a greenhorn when I first started, but now I’m an experienced hiker. ”
A seasoned worker might comment, “We were all greenhorns at one point, but we learn as we go. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-beginner/

بپرس