green light

/ˈɡriːnˈlaɪt//ɡriːnlaɪt/

معنی: چراغ سبز
معانی دیگر: (راهنمایی و رانندگی) چراغ سبز، (عامیانه) اجازه ی شروع یا ادامه، اجازه حرکت و اقدام، در رانندگی چراه سبز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the green-colored light that signifies that oncoming traffic has the right of way.

(2) تعریف: any approval to proceed.

- The company gave her the green light to begin the project.
[ترجمه گوگل] شرکت برای شروع پروژه به او چراغ سبز نشان داد
[ترجمه ترگمان] شرکت به او چراغ سبز نشان داد تا پروژه را شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Mother gave us the green light to go on the camping trip.
[ترجمه گوگل]مادر به ما چراغ سبز نشان داد که به سفر کمپینگ برویم
[ترجمه ترگمان]مادر چراغ سبز را به ما داد تا به اردوی تفریحی برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The council has given the green light to the new shopping development.
[ترجمه گوگل]شورا به توسعه خرید جدید چراغ سبز نشان داده است
[ترجمه ترگمان]این شورا چراغ سبز را به توسعه جدید خرید داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government has decided to give the green light to the plan.
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفته است به این طرح چراغ سبز نشان دهد
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که چراغ سبز را به این برنامه بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government has given the green light to Sunday trading.
[ترجمه گوگل]دولت به معاملات یکشنبه چراغ سبز نشان داده است
[ترجمه ترگمان]دولت چراغ سبز را به تجارت روز یکشنبه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The driver waited for the green light, his engine racing.
[ترجمه گوگل]راننده منتظر چراغ سبز بود، موتورش در حال مسابقه بود
[ترجمه ترگمان]راننده منتظر چراغ سبز شد، موتور ماشین او در حال مسابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As soon as we get the green light, we'll start advertising for new staff.
[ترجمه گوگل]به محض دریافت چراغ سبز، تبلیغات را برای کارکنان جدید شروع می کنیم
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه نور سبز به دست آمد، شروع به تبلیغ برای کارکنان جدید خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The driver is trying to jump the green light.
[ترجمه گوگل]راننده سعی می کند از چراغ سبز بپرد
[ترجمه ترگمان]راننده می کوشد تا نور سبز را از جا بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The food industry was given a green light to extend the use of these chemicals.
[ترجمه گوگل]به صنعت غذا چراغ سبز داده شد تا استفاده از این مواد شیمیایی را گسترش دهد
[ترجمه ترگمان]صنعت مواد غذایی به منظور گسترش استفاده از این مواد شیمیایی، چراغ سبز نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was this eerie green light.
[ترجمه گوگل]این چراغ سبز وهم انگیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این روشنایی وهم اور به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The board just gave us the green light to begin research.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره فقط به ما چراغ سبز نشان داد تا تحقیقات را آغاز کنیم
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره فقط چراغ سبز را برای شروع تحقیقات به ما داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Race to Green Light wholefood shop and buy several rolls of recycled.
[ترجمه گوگل]به فروشگاه غذای کامل سبز نور مسابقه دهید و چندین رول بازیافتی بخرید
[ترجمه ترگمان]مسابقه برای خرید یک مغازه با نور سبز و خرید چندین قرص بازیافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The coaches may have been flashing the green light, but all the players saw was a blinking red.
[ترجمه گوگل]شاید مربیان چراغ سبز را چشمک می زدند، اما همه بازیکنانی که دیدند قرمز چشمک زن بود
[ترجمه ترگمان]مربیان ممکن است چراغ سبز نشان داده باشند، اما تمام بازیکنان شاهد قرمز چشمک زن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A green light would indicate that the enemy Control had been successfully taken, and the detonation of the firebombs prevented.
[ترجمه گوگل]چراغ سبز نشان می دهد که کنترل دشمن با موفقیت انجام شده است و از انفجار بمب های آتش زا جلوگیری شده است
[ترجمه ترگمان]یک نور سبز نشان می داد که کنترل دشمن با موفقیت گرفته شده است و انفجار بمب های آتش زا مانع از آن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The president gave him a green light, and in the next three years he re-created his role at the company completely.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به او چراغ سبز نشان داد و در سه سال آینده نقش خود را در شرکت به طور کامل بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به او چراغ سبز نشان داد و در سه سال بعد دوباره نقش خود را در شرکت به طور کامل ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For this reason he was given the green light to prepare more detailed proposals for further consideration.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل به او چراغ سبز داده شد تا پیشنهادات دقیق تری را برای بررسی بیشتر آماده کند
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل به چراغ سبز داده شد تا پیشنهادها مفصل تری را برای بررسی بیشتر آماده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چراغ سبز (اسم)
green light

تخصصی

[سینما] چراغ سبز

انگلیسی به انگلیسی

• green colored light which signals that it is safe to proceed; go-ahead signal
if someone gives you the green light to do something, they give you permission to do it.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
The boss green - lighted the new project.
A producer might say, “We need the studio to green - light our movie. ”
In a discussion about a new business venture, someone might ask, “Has the investor green - lighted the proposal?”
مجوز گرفتن
give sth / someone the green light
به کسی یا چیزی چراغ سبز نشان دادن
اجازه دادن ، مجوز دادن
My mother gave me the green light to play outside
his boss gave him the green light to continue the job
to give the green light to sb
یعنی اجازه انجام کاری به کسی
در واقع همون allow . permit
چراغ سبز
اجازه
مجوز
[به کسی] چراغ سبز [نشان دادن]
به نقل از هزاره:
اجازه ی کار
مجوز ادامه کار

بپرس