صفت ( adjective )
حالات: greedier, greediest
مشتقات: greedily (adv.), greediness (n.)
حالات: greedier, greediest
مشتقات: greedily (adv.), greediness (n.)
• (1) تعریف: extremely desirous of wealth or possessions without regard to the desires of others.
• مترادف: acquisitive, avaricious, grasping
• مشابه: covetous, mercenary, possessive, venal
• مترادف: acquisitive, avaricious, grasping
• مشابه: covetous, mercenary, possessive, venal
- He was a greedy man who thought nothing of obtaining wealth by deceitful means.
[ترجمه گوگل] او مردی حریص بود که به هیچ وجه فکر نمی کرد از راه های فریبکارانه به ثروت برسد
[ترجمه ترگمان] او مردی حریص بود که فکر نمی کرد به وسیله deceitful ثروت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او مردی حریص بود که فکر نمی کرد به وسیله deceitful ثروت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Being greedy, he took all the potatoes for himself, leaving none for the rest of us.
[ترجمه سانا] اوباحرص تمام سیب زمینی هابرای خودبرداشتوهیچ چیزی برابقیه ماباقی نگذاشت|
[ترجمه گوگل] چون حریص بود، همه سیب زمینی ها را برای خودش گرفت و برای ما باقی نگذاشت[ترجمه ترگمان] او با حرص و ولع تمام سیب زمینی را برای خودش برداشت و هیچ یک از ما را ترک نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: strongly desirous; eager (often fol. by "for").
• مترادف: anxious, avid, eager, hungry, ravenous
• مشابه: agog, desirous, impatient, solicitous
• مترادف: anxious, avid, eager, hungry, ravenous
• مشابه: agog, desirous, impatient, solicitous
- She was greedy for news about her relatives.
[ترجمه گوگل] او طمع اخبار مربوط به بستگانش را داشت
[ترجمه ترگمان] او به دنبال اخبار مربوط به اقوام خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به دنبال اخبار مربوط به اقوام خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: gluttonous.
• مترادف: gluttonous, voracious
• مشابه: hoggish, insatiable, piggish, rapacious, ravening
• مترادف: gluttonous, voracious
• مشابه: hoggish, insatiable, piggish, rapacious, ravening
- W spoil our dog with food, so it's not a surprise that he's become greedy.
[ترجمه محیا قره خانی نژاد] ما سگمونو به واسطه زیادغذادادن لوسش کردیم، بنابرین جای تعجبی نداره که حریص شده|
[ترجمه گوگل] ما سگمان را با غذا خراب می کنیم، بنابراین جای تعجب نیست که او حریص شده است[ترجمه ترگمان] ما سگ هامون رو با غذا خراب می کنیم، پس تعجبی نداره که اون حریص شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید