great schism


(تاریخ مسیحیت)، نفاق بزرگ غرب (دو دستگی در کلیسای کاتولیک که از سال 1378 تا 1417 طول کشید و طی آن دو پاپ یکی در روم و دیگری در شهر آوینیون فرانسه با هم مبارزه می کردند) (schism of the west هم می گویند)

جمله های نمونه

1. That crisis is the story of the Great Schism .
[ترجمه گوگل]آن بحران داستان شکاف بزرگ است
[ترجمه ترگمان]این بحران داستان جدایی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Great Schism splits the Catholic and Orthodox churches.
[ترجمه گوگل]شکاف بزرگ کلیساهای کاتولیک و ارتدکس را از هم جدا می کند
[ترجمه ترگمان]شقاق بزرگ کلیساهای کاتولیک و ارتودوکس را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 1054 the great schism between the eastern and the western churches took place.
[ترجمه گوگل]در سال 1054 شکاف بزرگ بین کلیساهای شرقی و غربی رخ داد
[ترجمه ترگمان]در ۱۰۵۴، تفرقه بزرگ بین شرق و کلیساهای غربی روی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. John Paul II stated that an end to the Great Schism was one of his fondest wishes.
[ترجمه گوگل]ژان پل دوم اظهار داشت که پایان دادن به انشقاق بزرگ یکی از بهترین آرزوهای او بود
[ترجمه ترگمان]جان پل دوم اظهار داشت که پایان جدایی بزرگ یکی از آرزوهای محبوب او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was the first time a pope had visited a predominantly Eastern Orthodox country since the Great Schism in 105
[ترجمه گوگل]این اولین باری بود که یک پاپ از یک کشور عمدتاً ارتدوکس شرقی پس از انشقاق بزرگ در سال 105 بازدید می کرد
[ترجمه ترگمان]این اولین باری بود که پاپ از زمان جدایی بزرگ در ۱۰۵، یک کشور عمدتا شرقی را ملاقات کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The differences between the thinking in Byzantium and the west were most profoundly highlighted with the Great Schism, the division of Christendom.
[ترجمه گوگل]تفاوت‌های بین تفکر بیزانس و غرب با شکاف بزرگ، یعنی تقسیم جهان مسیحیت، عمیق‌تر آشکار شد
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین تفکر در امپراطوری روم شرقی و غرب به شدت با شقاق بزرگ، تقسیم قلمرو مسیحیت به شدت برجسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران