great dane

/ˈɡreɪtˈdeɪn//ɡreɪtdeɪn/

(جانورشناسی) سگ گریت دین، سگ دانمارکی (که بزرگ و عضلانی بوده و گوش های نوک تیز و شق و موی کوتاه و نرم دارد)، نوعی سگ بزرگ و قوی که دارای پوست نرمی است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a breed of very large muscular short-haired dogs that have pointed ears and a square muzzle.

جمله های نمونه

1. Our Great Dane sleeps at the foot of the bed.
[ترجمه گوگل]گریت دین ما پای تخت می خوابد
[ترجمه ترگمان]دین بزرگ ما در پای تخت می خوابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Bald Man with the Great Dane stops next to a tree.
[ترجمه گوگل]مرد طاس با گریت دین کنار درختی می ایستد
[ترجمه ترگمان]مرد کچل با همان دین بزرگ کنار یک درخت می ایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Claire de Lune, our silver and black mottled Great Dane, always accompanies me, a few paces ahead and slightly off to one side.
[ترجمه گوگل]کلر دو لون، گریت دین خالدار نقره ای و سیاه ما، همیشه من را همراهی می کند، چند قدم جلوتر و کمی به یک طرف
[ترجمه ترگمان]کلر د لون، نقره های ما، دین بزرگ ما همیشه با من همراه است، چند قدم جلوتر و کمی جلوتر از یک طرف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Doberman Pinscher, Siberian Husky and Great Dane are included in this Group, to name just a few.
[ترجمه گوگل]دوبرمن پینچر، سیبری هاسکی و گریت دین در این گروه گنجانده شده اند
[ترجمه ترگمان]نژاد رو برمن، سیبری و دین بزرگ در این گروه قرار دارند، تا فقط چند نفر نام ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bob buys a Great Dane and teaches it to use the bathroom in Bill's yard.
[ترجمه گوگل]باب یک گریت دین را می خرد و به او یاد می دهد که از حمام حیاط بیل استفاده کند
[ترجمه ترگمان]باب یک دین بزرگ می خرد و به آن یاد می دهد که از حمام در حیاط بیل استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She poured some water into a plastic bowl. Faust, her Great Dane, lapped it up with relish.
[ترجمه گوگل]او مقداری آب در یک کاسه پلاستیکی ریخت فاوست، گریت دین او، آن را با ذوق زد
[ترجمه ترگمان]او مقداری آب در کاسه پلاستیکی ریخت Faust، دین بزرگ، با رغبت آن را کنار زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The monks probably crossed the ancient mastiff with the Great Dane and the Great Pyrenees.
[ترجمه گوگل]راهبان احتمالاً از ماستیف باستانی با گریت دین و پیرنه بزرگ عبور کردند
[ترجمه ترگمان]راهب احتمالا از آن سگ پیر با دین بزرگ و پیر نه پیر عبور کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dog is small, but a man might be smaller than a Great Dane.
[ترجمه گوگل]سگ کوچک است، اما یک مرد ممکن است کوچکتر از یک گریت دین باشد
[ترجمه ترگمان]سگ کوچک است، اما یک مرد ممکن است کوچک تر از یک دین بزرگ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cindy the abandoned fawn finds a new family with Giant Great Dane Rocky.
[ترجمه گوگل]سیندی حنایی رها شده با غول بزرگ دین راکی ​​خانواده جدیدی پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]سیندی انتونی گوزن رها شده یک خانواده جدید را با Giant بزرگ، راکی، پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• danish dog, breed of large long-legged and powerful dog

پیشنهاد کاربران