greasiness


چربى، روغنى بودن

جمله های نمونه

1. Allow us to examine greasiness, wrinkle and lines and pores blockage.
[ترجمه گوگل]به ما اجازه دهید چربی، چین و چروک و خطوط و انسداد منافذ را بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]بگذارید us، چروک و چروک و مسدود شدن منافذ را بررسی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gelatin, froth or powder suitable greasiness, property and neutral flesh.
[ترجمه گوگل]ژلاتین، کف یا پودر مناسب چربی، خاصیت و گوشت خنثی است
[ترجمه ترگمان]ژلاتین، کف یا پودر مناسب برای طعم، خاصیت و بدن خنثی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Clothes cleaner cleans away all greasiness By just a single Brushing.
[ترجمه گوگل]پاک کننده لباس تنها با یک برس زدن تمام چربی ها را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]لباس ها تمیز کاری را فقط با مسواک زدن تنها تمیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The doctor suggested him not eating greasiness food.
[ترجمه گوگل]دکتر به او توصیه کرد غذای چرب نخورد
[ترجمه ترگمان]پزشک به او پیشنهاد کرد که غذای greasiness بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A light Aloe & Apricot infused conditioner to repair the hair without any heaviness or greasiness.
[ترجمه گوگل]یک نرم کننده سبک با تزریق آلوئه و زردآلو برای ترمیم موها بدون هیچ گونه سنگینی یا چربی
[ترجمه ترگمان]یک روشنایی آلوئه ورا به نرم کننده مو پر کرده بود تا مو را بدون هیچ heaviness یا greasiness تعمیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Changing the moulds can make different shapes and the crispy rice chip taste good without greasiness.
[ترجمه گوگل]تغییر قالب ها می تواند شکل های مختلفی را ایجاد کند و برنج ترد بدون چربی طعم خوبی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تغییر قالب ها می توانند اشکال مختلفی داشته باشند و طعم تراشه برنج ترد بدون greasiness خوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The excellent oxidation invariability and lustration decentralization prevented from the formation of charcoal and greasiness, which prolonged oil change period evidently.
[ترجمه گوگل]تغییر ناپذیری عالی اکسیداسیون و عدم تمرکز براق از تشکیل زغال چوب و چربی جلوگیری می کند، که به وضوح دوره تعویض روغن را طولانی می کند
[ترجمه ترگمان]اکسیداسیون عالی اکسیداسیون و عدم تمرکز زدایی از تشکیل زغال و greasiness جلوگیری کرد که دوره تغییر نفت را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being oily or fatty in appearance or texture, slipperiness

پیشنهاد کاربران

greasiness ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: ماسندگی
تعریف: خاصیت حسی مادۀ غذایی ای که روغن آن در دهان از حالت مایع به حالت جامد نزدیک می شود

بپرس