gray matter

/ˈɡreɪˈmætər//ɡreɪˈmætə/

معنی: مغز، مادهخاکستری بافت عصبی
معانی دیگر: (کالبدشناسی) ماده ی خاکستری مغز و نخاع شوکی (شامل یاخته های عصبی چند رشته ی عصبی - مقایسه شود با: ماده ی سفید white matter)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the grayish nerve tissue of the brain and spinal cord, consisting largely of nerve cells and fibers. (Cf. white matter.)

(2) تعریف: (informal) one's intellect; brains.

- He's nice, but he doesn't have much gray matter.
[ترجمه کوثر] خوبه ، اما زیاد باهوش نیست.
|
[ترجمه گوگل] او خوب است، اما ماده خاکستری زیادی ندارد
[ترجمه ترگمان] خوبه، اما ماده خاکستری زیادی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Some gray matter, such as the thalamus, has an intimate back-and-forth relationship with the cerebral cortex.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد خاکستری، مانند تالاموس، با قشر مغز رابطه نزدیک و عقب دارند
[ترجمه ترگمان]برخی ماده خاکستری، مانند تالاموس، رابطه بازگشتی و نزدیکی با قشر مخ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The gray matter lining the clefts is characterized by polymicrogyria.
[ترجمه گوگل]ماده خاکستری پوشاننده شکاف ها با پلی میکروژیری مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]ماده خاکستری که شکاف ها را پوشانده است با polymicrogyria مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gray matter has more fluid than white matter, making it easy to distinguish between the two. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]ماده خاکستری سیال بیشتری نسبت به ماده سفید دارد که تشخیص این دو را آسان می کند فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]ماده خاکستری مایع بیشتری نسبت به ماده سفید دارد و تمایز بین این دو را آسان می سازد فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Upgaze Paralysis Caused by Lesion of the Periaqueductal Gray Matter.
[ترجمه گوگل]فلج Upgaze ناشی از ضایعه ماده خاکستری دور قناتی
[ترجمه ترگمان]Upgaze Paralysis ناشی از lesion ماده خاکستری Periaqueductal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To analyze CT appearances of gray matter heterotopia ( GMH ).
[ترجمه گوگل]هدف تجزیه و تحلیل ظاهر CT هتروتوپی ماده خاکستری (GMH)
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل ظاهر CT از ماده خاکستری (GMH)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lined gray matter was isodensity on CT and continuous with adjacent cerebral cortices.
[ترجمه گوگل]ماده خاکستری خط دار در CT یکسان و پیوسته با قشر مغز مجاور بود
[ترجمه ترگمان]ماده خاکستری Lined روی CT isodensity و با بافت مغزی مجاور پیوسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The extensive outer layer of gray matter of the cerebral hemispheres, largely responsible for higher brain functions, including sensation, voluntary muscle movement, thought, reasoning, and memory.
[ترجمه گوگل]لایه بیرونی گسترده ای از ماده خاکستری نیمکره های مغز، تا حد زیادی مسئول عملکردهای بالاتر مغز، از جمله احساس، حرکت ارادی ماهیچه ها، فکر، استدلال و حافظه است
[ترجمه ترگمان]لایه بیرونی گسترده ماده خاکستری نیم کره مغزی که عمدتا مسئول فعالیت های مغزی بالاتر از جمله احساس، حرکت ماهیچه داوطلبانه، تفکر، استدلال و حافظه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They focused on the cerebral cortex, or gray matter, which is responsible for higher thinking.
[ترجمه گوگل]آنها روی قشر مغز یا ماده خاکستری تمرکز کردند که مسئول تفکر بالاتر است
[ترجمه ترگمان]آن ها بر قشر مخ و ماده خاکستری که مسئول تفکر بیشتر است تمرکز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion The oligodendrocyte in gray matter area had selective vulnerability to ischemic injury.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری الیگودندروسیت در ناحیه ماده خاکستری دارای آسیب‌پذیری انتخابی نسبت به آسیب ایسکمیک بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری The در ناحیه ماده خاکستری آسیب پذیری selective را برای آسیب ischemic انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These author found that destruction of per-aqueductal gray matter and adjacent tegmentum beneath the superior colliculi abolished or greatly reduced facio-vocal behavior.
[ترجمه گوگل]این نویسنده دریافت که تخریب ماده خاکستری در مجاورت قنات و تگمنتوم مجاور زیر کولیکول‌های فوقانی، رفتار چهره‌آوایی را از بین می‌برد یا تا حد زیادی کاهش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این نویسنده متوجه شد که تخریب ماده خاکستری به ازای هر ماده خاکستری و tegmentum مجاور زیرین، رفتار facio را منسوخ یا تا حد زیادی کاهش داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. CD 95 positive cells were mostly detected in gray matter.
[ترجمه گوگل]سلول های CD 95 مثبت بیشتر در ماده خاکستری شناسایی شدند
[ترجمه ترگمان]سی دی و سلول های مثبت عمدتا در ماده خاکستری تشخیص داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Social Rewards and Gray Matter : Why Are They Linked?
[ترجمه گوگل]جوایز اجتماعی و ماده خاکستری: چرا به هم مرتبط هستند؟
[ترجمه ترگمان]پاداش اجتماعی و ماده خاکستری: چرا آن ها با یکدیگر ارتباط دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And there is little reason to believe that the gray matter inside the skull changed much, either.
[ترجمه گوگل]و دلیل کمی وجود دارد که باور کنیم ماده خاکستری داخل جمجمه تغییر زیادی کرده است
[ترجمه ترگمان]و دلیل کمی وجود دارد که باور کنیم ماده خاکستری درون جمجمه نیز تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The tragedy is that you have to twist the knife in your own gray matter to make this defense work.
[ترجمه گوگل]فاجعه این است که شما باید چاقو را در ماده خاکستری خود بچرخانید تا این دفاع عملی شود
[ترجمه ترگمان]تراژدی این است که شما باید چاقو را در ماده خاکستری خود بچرخانید تا این کار دفاعی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Signal intensities on T 1 WI and T 2 WI were compared with normal gray matter.
[ترجمه گوگل]شدت سیگنال در T 1 WI و T 2 WI با ماده خاکستری معمولی مقایسه شد
[ترجمه ترگمان][ T ] و T [ T ] با ماده خاکستری معمولی مقایسه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مغز (اسم)
brain, nucleus, kernel, marrow, pith, pate, encephalon, pericranium, gray matter

ماده خاکستری بافت عصبی (اسم)
gray matter

انگلیسی به انگلیسی

• neural tissue of the brain and spinal cord containing both nerve fibers and nerve cell bodies

پیشنهاد کاربران

This term refers to the brain and is used to describe someone who is smart or has good common sense.
به مغز اشاره دارد و برای توصیف فردی باهوش یا دارای عقل سلیم خوب استفاده می شود.
***************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“He’s got a lot of gray matter, he always makes wise decisions. ”
In a discussion about problem - solving, someone might say, “You need to use your gray matter to come up with a solution. ”
A teacher might compliment a student by saying, “You have a lot of gray matter, keep up the good work!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-common-sense/
[پزشکی] ماده ی خاکستری: بافت غیرمیلینه ی سیستم عصبی
سلول های خاکستری
ماده خاکستری
intelligence
به معنی عقل سر جاش بودن

بپرس