gravitational

/ˌɡrævəˈteɪʃn̩əl//ˌɡrævɪˈteɪʃn̩əl/

جاذبه ای، کششی

جمله های نمونه

1. the earth's gravitational force
نیروی گرانش زمین

2. an escape from the earth's gravitational pull
رهایی از کشش جاذبه ی کره ی زمین

3. All matter exerts a gravitational attraction.
[ترجمه گوگل]همه مواد یک جاذبه گرانشی اعمال می کنند
[ترجمه ترگمان]تمام مواد جاذبه جاذبه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tidal stress and gravitational asymmetries had pulled the sphere out of shape. Newtonian mechanics had done the rest.
[ترجمه گوگل]تنش جزر و مدی و عدم تقارن گرانشی کره را از شکل خارج کرده بود مکانیک نیوتنی بقیه کارها را انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]استرس Tidal و asymmetries گرانشی کره را از شکل بیرون کشیده بودند مکانیک نیوتونی هم این کار را کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here is a gravitational field device to draw down orbiting objects on to a preprogrammed landing site.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک دستگاه میدان گرانشی برای پایین آوردن اجسام در حال چرخش به یک محل فرود از پیش برنامه ریزی شده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا یک ابزار میدان گرانشی برای پایین کشیدن اشیا در حال حرکت به یک محل فرود از پیش برنامه ریزی شده وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It thus excludes situations involving impulsive gravitational waves.
[ترجمه گوگل]بنابراین موقعیت‌هایی که شامل امواج گرانشی تکانشی هستند را حذف می‌کند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه شرایط مربوط به امواج گرانشی آنی را حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Further gravitational segregation of the iron core means that denser material moves inwards displacing less dense material outwards.
[ترجمه گوگل]تفکیک بیشتر گرانشی هسته آهنی به این معنی است که مواد متراکم تر به سمت داخل حرکت می کنند و مواد چگال کمتری را به سمت بیرون جابجا می کنند
[ترجمه ترگمان]تفکیک گرانشی بیشتر هسته آهنی به این معنی است که مواد متراکم تر، به سمت داخل حرکت می کنند و ماده چگال کمتری را به سمت بیرون جابجا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The gravitational fields of these irregular chunks are so lumpy that any orbit is certain to evolve rapidly.
[ترجمه گوگل]میدان‌های گرانشی این تکه‌های نامنظم به قدری توده‌ای هستند که مطمئناً هر مداری به سرعت در حال تکامل است
[ترجمه ترگمان]میدان های گرانشی این قطعات نامنظم به قدری شدید هستند که هر مدار به سرعت تکامل می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They regard such wobbles as responses to the gravitational tugs of planets orbiting around them.
[ترجمه گوگل]آن‌ها چنین تکان‌هایی را پاسخی به کشش‌های گرانشی سیاراتی می‌دانند که به دور آنها می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]آن ها چنین wobbles را به عنوان پاسخ به the گرانشی سیارات در حال چرخش حول آن ها، مورد توجه قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the alternative case of thick gravitational waves, they are non-scalar curvature singularities.
[ترجمه گوگل]در حالت جایگزین امواج گرانشی ضخیم، آنها تکینگی های انحنای غیراسکالری هستند
[ترجمه ترگمان]در حالت جایگزین امواج گرانشی thick، نقاط غیر عددی singularities هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Earlier experiments had compared the Earth's gravitational attraction with the centrifugal force from its own rotation.
[ترجمه گوگل]آزمایشات قبلی جاذبه گرانشی زمین را با نیروی گریز از مرکز ناشی از چرخش خود مقایسه کرده بود
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها قبلی جاذبه جاذبه زمین را با نیروی گریز از مرکز آن مقایسه کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The debt of gravitational energy will not have to be paid until the end of the universe.
[ترجمه گوگل]بدهی انرژی گرانشی تا پایان جهان پرداخت نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]بدهی نیروی گرانشی تا پایان جهان نباید پرداخت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The split rock is slow to fall, the gravitational force being lower and the angle of fall correspondingly sharper.
[ترجمه گوگل]سنگ شکافته شده به کندی سقوط می کند، نیروی گرانش کمتر و زاویه سقوط به همان نسبت تندتر است
[ترجمه ترگمان]صخره شکافته به آرامی کاهش می یابد، نیروی جاذبه پایین تر است و زاویه کاهش به همین شکل، قوی تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Weight is the gravitational force of attraction exerted on a body.
[ترجمه گوگل]وزن نیروی جاذبه ای است که بر جسم اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]وزن نیروی جاذبه جاذبه است که بر روی بدن اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The gravitational field has been explored in some detail by observations of the satellites and of the paths of fly-by spacecraft.
[ترجمه گوگل]میدان گرانشی با مشاهدات ماهواره‌ها و مسیرهای فضاپیماها با جزئیات مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]میدان گرانشی در برخی از جزییات توسط مشاهدات ماهواره و مسیر پرواز با فضاپیما مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] گرانشی - ثقلی
[ریاضیات] ثقلی، گرانشی
[آب و خاک] گرانشی، جاذبه ای

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to the force of gravity
gravitational means relating to or resulting from the force of gravity.

پیشنهاد کاربران

گرانشی. ( مربوط به ) جاذبه
مثال:
the stars are held together by gravitational attraction
ستاره ها همدیگر را توسط جاذبه گرانشی نگهداشته اند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : gravitate
✅️ اسم ( noun ) : gravity / gravitation
✅️ صفت ( adjective ) : gravitational
✅️ قید ( adverb ) : gravitationally
gravitational ( فیزیک )
واژه مصوب: گرانشی
تعریف: مربوط به گرانش

بپرس