gravitate

/ˈɡrævəˌtet//ˈɡrævɪteɪt/

معنی: گرویدن، متمایل شدن بطرف، بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
معانی دیگر: (تحت فشار قوه ی جاذبه ی زمین) حرکت کردن، سنگینی کردن، (به سوی چیزی) جذب شدن، جلب شدن، (به چیزی) گرایش پیدا کردن، جذب یا جلب کردن، به سوی خود کشیدن، (نادر) ته نشست کردن، فرو رفتن (در آب)، فرو افتادن، سنگین کردن، بطرف جاذبه یامرکز نفوذ متمایل شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: gravitates, gravitating, gravitated
• : تعریف: to move toward or be attracted to something by or as if by a force of gravity.
مترادف: incline, lean, tend
مشابه: favor, head for, like

- With respect to my reading habits, I gravitate toward mysteries.
[ترجمه گوگل] با توجه به عادات مطالعه ام، به سمت اسرار می کشم
[ترجمه ترگمان] با احترام به خواندن عادات my به سوی معما کشیده می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He enjoys intellectual conversation and gravitates toward very intelligent women.
[ترجمه گوگل] او از گفتگوی فکری لذت می برد و به سمت زنان بسیار باهوش گرایش دارد
[ترجمه ترگمان] او از گفتگوهای روشنفکرانه لذت می برد و به سمت زنان بسیار باهوش جذب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. people did not gravitate toward communism
مردم نسبت به کمونیسم گرایشی پیدا نکردند.

2. Most visitors to New York gravitate to Times Square.
[ترجمه گوگل]بیشتر بازدیدکنندگان نیویورک به میدان تایمز می روند
[ترجمه ترگمان]اکثر بازدیدکنندگان نیویورک به میدان تایمز می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most visitors to London gravitate to Piccadilly Circus and Leicester Square.
[ترجمه گوگل]بیشتر بازدیدکنندگان لندن به سیرک پیکادیلی و میدان لستر جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]بیشتر بازدیدکنندگان لندن به میدان پیکادلی یا میدان Leicester می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you all gravitate to one side, you'll upset the boat.
[ترجمه گوگل]اگر همه شما به یک طرف جذب شوید، قایق را ناراحت خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اگر شما به یک طرف gravitate باشید قایق را ناراحت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many young people gravitate to the cities in search of work.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جوانان به دنبال کار به شهرها می روند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از جوانان در جستجوی کار به شهرها جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each pair in fact began to gravitate to opposite poles within the horizon which Dialectical Theology had opened up.
[ترجمه گوگل]هر جفت در واقع شروع به جذب به سمت قطب های مخالف در افقی که الهیات دیالکتیکی باز کرده بود، کردند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت هر جفت شروع به جذب قطب مخالف در افق که الهیات Dialectical کرده بود، آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You know how a dog will instantly gravitate to the person in the room who fears him the most?
[ترجمه گوگل]می دانید چگونه یک سگ فوراً به سمت شخصی در اتاق که بیشتر از او می ترسد جذب می شود؟
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که چطور یک سگ فورا به کسی که بیشتر از همه از او می ترسد به خود جذب خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The child may automatically gravitate towards one parent, may touch and climb on one and not the other.
[ترجمه گوگل]کودک ممکن است به طور خودکار به سمت یکی از والدین جذب شود، ممکن است یکی را لمس کند و از آن بالا برود و دیگری را نه
[ترجمه ترگمان]ممکن است کودک به طور خودکار به سمت یک والد برود، ممکن است لمس کند و بر روی یکی از آن ها بالا برود و نه دیگری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The people I gravitate to are dreamers.
[ترجمه گوگل]افرادی که به آنها گرایش دارم رویاپرداز هستند
[ترجمه ترگمان]کسانی که به gravitate gravitate dreamers هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Artists gravitate toward one another.
[ترجمه گوگل]هنرمندان به سمت یکدیگر جذب می شوند
[ترجمه ترگمان]# هنرمندا به همدیگه gravitate میکنن #
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I feel stock returns will eventually gravitate to their historic norms of 5 percent annually since 192
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم بازده سهام در نهایت به هنجارهای تاریخی خود یعنی 5 درصد در سال از سال 192 افزایش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که بازده سهام در نهایت به ۵ درصد از سال ۱۹۲ درصد خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The child may gravitate to the parent that is easier to manipulate or try to play one parent off against the other.
[ترجمه گوگل]کودک ممکن است به سمت والدینی که دستکاری آن راحت تر است جذب شود یا سعی کند یکی از والدین را در مقابل دیگری قرار دهد
[ترجمه ترگمان]کودک ممکن است به والد برود که دستکاری یا تلاش برای بازی کردن یک والد در مقابل دیگری آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What more natural than that he should gravitate towards the Communist Party?
[ترجمه گوگل]چه طبیعی تر از این که او به سمت حزب کمونیست گرایش پیدا کند؟
[ترجمه ترگمان]طبیعی تر از این که او به سوی حزب کمونیست جذب شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The spinners gravitate most readily towards the television networks and the most important American newspapers.
[ترجمه گوگل]اسپینرها به راحتی به سمت شبکه های تلویزیونی و مهم ترین روزنامه های آمریکایی می کشند
[ترجمه ترگمان]ریسندگان بیشتر به سمت شبکه های تلویزیونی و مهم ترین روزنامه های آمریکایی جذب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرویدن (فعل)
gravitate

متمایل شدن بطرف (فعل)
gravitate

بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن (فعل)
gravitate

تخصصی

[عمران و معماری] گرانیدن
[ریاضیات] گرانیدن، از قانون جاذبه پیروی کردن، گرانش، ثقل، جاذبه، گرانی

انگلیسی به انگلیسی

• be drawn or attracted (by gravity); move toward (by the force of gravity); be naturally attracted to
if you gravitate towards a place or activity, you are attracted by it and go to it or get involved in it.

پیشنهاد کاربران

گرایش پیدا کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : gravitate
✅️ اسم ( noun ) : gravity / gravitation
✅️ صفت ( adjective ) : gravitational
✅️ قید ( adverb ) : gravitationally
to be attracted to or move toward something/ move towards or be attracted to a person or thing
به سمت یا طرف کسی یا چیزی جذب شدن، مجذوب کسی یا چیزی شدن
People tend to gravitate to the beaches here
گرانشیدن.
Voice
جذب شدن از طرف چیزی و در نهایت جزوی از اون شدن
• The people I gravitate to are dreamers
به وسیله ی قوه جاذبه حرکت کردن

بپرس