graver

/ˈɡreɪvər//ˈɡreɪvə/

معنی: قلمزن، حکاک
معانی دیگر: قلم حکاکی، میله ی سنگ تراشی، قلم سنگ تراشی (که با چکش بر آن کوبند)، اسکنه

جمله های نمونه

1. Digging your grave with your own teeth.
[ترجمه Alireza] داری قبر خودتو با دندون خودت میکنی
|
[ترجمه گوگل]قبرت را با دندان خود کندن
[ترجمه ترگمان]دارم قبر تو رو با دندون های خودت می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What is learned in the cradle lasts [is carried] till [to] the grave [tomb].
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود تا قبر [قبر] می برد
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره از آن یاد می شود [ حمل می شود ] تا [ مقبره ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is learned in the cradle is carried to the grave [tomb].
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود به قبر [قبر] می برند
[ترجمه ترگمان]آنچه در گهواره از آن یاد می شود به گور برده می شود [ مقبره ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Histories make men wise ; poems witty; the mathematics subtle; natural philosophy deep ; moral grave ; logic and rhetoric able to contend.
[ترجمه گوگل]تاریخ انسانها را عاقل می کند ; اشعار شوخ ریاضیات ظریف فلسفه طبیعی عمیق ; قبر اخلاقی ; منطق و بلاغت قادر به مبارزه است
[ترجمه ترگمان]تواریخ را خردمند می سازد؛ شعر witty؛ ریاضیات ظریف؛ فلسفه طبیعی عمیق؛ گور اخلاقی؛ منطق و معانی بیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A man may dig his grave with his teeth.
[ترجمه گوگل]مرد ممکن است قبر خود را با دندان کند
[ترجمه ترگمان]ممکن است مردی با دندان هایش قبر خود را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We shall lie all alike in our graves.
[ترجمه گوگل]ما همه یکسان در قبر خود خواهیم خوابید
[ترجمه ترگمان]ما در گور خود به هم دروغ خواهیم گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Life is a battle from cradle to grave.
[ترجمه گوگل]زندگی نبردی است از گهواره تا گور
[ترجمه ترگمان]زندگی یک نبرد از گهواره به گور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the grave the rich and poor lie equal.
[ترجمه گوگل]در قبر فقیر و غنی برابرند
[ترجمه ترگمان]در گور ثروتمندان و فقرا مساوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What is learnt in the cradle lasts (or is carried) to the grave.
[ترجمه گوگل]آنچه در گهواره آموخته می شود تا گور می ماند (یا حمل می شود)
[ترجمه ترگمان]چیزی که در گهواره یاد گرفته می شود (یا حمل می شود)تا گور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first snow came. How beautiful it was, falling so silently all day long, all night long, on the mountains, on the meadows, on the roofs of the living, on the graves of the dead!
[ترجمه گوگل]اولین برف آمد چقدر زیبا بود، تمام روز، تمام شب، بی‌صدا، بر کوه‌ها، بر چمن‌زارها، بر بام‌های زنده‌ها، بر گور مردگان سقوط کرد!
[ترجمه ترگمان]اولین بارش برف فرا رسید چقدر زیبا بود که در تمام طول روز، همه شب را در کوه ها، روی چمن ها، روی بام ها، روی بام ها، روی قبرها، روی قبرها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is grave There is grave.
[ترجمه گوگل]قبر هست قبر هست
[ترجمه ترگمان]اینجا قبر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We are in the gravest peril.
[ترجمه گوگل]ما در بزرگترین خطر هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در خطر بزرگی هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are in grave danger of losing everything.
[ترجمه گوگل]آنها در خطر جدی از دست دادن همه چیز هستند
[ترجمه ترگمان]خطر از دست دادن همه چیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All aboard were in grave peril of drowning.
[ترجمه گوگل]همه سرنشینان در خطر غرق شدن بودند
[ترجمه ترگمان]همه افراد کشتی در خطر غرق شدن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There might be something beyond the grave, you know, and not nothingness.
[ترجمه گوگل]می دانید ممکن است چیزی فراتر از قبر وجود داشته باشد، و نه هیچی
[ترجمه ترگمان]می دانی، ممکن است چیزی فراتر از گور باشد، می دانی، نه از نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قلمزن (اسم)
graver

حکاک (اسم)
graver

انگلیسی به انگلیسی

• person who engraves; tool used in engraving

پیشنهاد کاربران

بپرس