grater

/ˈɡreɪtər//ˈɡreɪtə/

معنی: پنجره اهنی، شبکه اهنی
معانی دیگر: رنده (برای ریز کردن خیار و پنیر و غیره)

جمله های نمونه

1. Josie's hand slipped on the grater and a bright bead of blood swelled out of her forefinger.
[ترجمه گوگل]دست جوزی روی رنده لیز خورد و یک مهره خون درخشان از انگشت سبابه اش بیرون زد
[ترجمه ترگمان]دست جوزی روی رنده لیز می خورد و قطرات درخشان خون از انگشت سبابه اش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But Karplus claimed that nothing gives theoreticians grater satisfaction than to find close harmony between their results and the laboratory results.
[ترجمه گوگل]اما کارپلاس ادعا کرد که هیچ چیز به اندازه یافتن هماهنگی نزدیک بین نتایج آنها و نتایج آزمایشگاهی، رضایت نظریه‌پردازان را جلب نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]اما karplus ادعا می کند که هیچ چیز رضایت theoreticians را به جز پیدا کردن هماهنگی نزدیک بین نتایج آن ها و نتایج آزمایشگاهی نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grater depth is found in a similar manner.
[ترجمه گوگل]عمق رنده به روشی مشابه یافت می شود
[ترجمه ترگمان]عمق Grater به روش مشابهی یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How many lemons do you need for the grater?
[ترجمه ثنا] چند لیمو برای رنده کردن شما نیاز دارید ؟
|
[ترجمه گوگل]چند عدد لیمو برای رنده نیاز دارید؟
[ترجمه ترگمان]چندتا لیمو لازم داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its removing coeffi - cient was determined grater than 10~4 under temperature 200℃.
[ترجمه گوگل]ضریب حذف آن در دمای 200 درجه سانتیگراد بیشتر از 10 تا 4 تعیین شد
[ترجمه ترگمان]این مقدار در دمای ۲۰۰ درجه سانتی گراد بیش از ۱۰ تا ۴ درجه سانتیگراد تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The old-fashioned, four-sided box grater, for example, is still the best tool for grating many vegetables and cheeses, such as cheddar.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، رنده جعبه ای قدیمی و چهار طرفه هنوز هم بهترین وسیله برای رنده کردن بسیاری از سبزیجات و پنیرها مانند چدار است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، box چهار وجهی، به عنوان مثال، هنوز بهترین ابزار برای بستن بسیاری از سبزیجات و پنیرهای مختلف مثل پنیر چدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cheese grater - To slide down a slab while scraping the knees, hands, and face.
[ترجمه گوگل]رنده پنیر - برای بلغزاندن روی صفحه در حالی که زانوها، دست ها و صورت را می خراشید
[ترجمه ترگمان]زبری رنده - برای پایین کشیدن یک تکه نان در حالی که زانوها، دست ها و صورتش را خراش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Only the boy's father can coax him into grater effort.
[ترجمه گوگل]فقط پدر پسر می تواند او را به تلاش بیشتر تشویق کند
[ترجمه ترگمان]فقط پدر بچه می تواند به زور او را به زور به زور بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She sings like some one has taken a cheese grater to her throat.
[ترجمه گوگل]جوری آواز میخواند که یکی رنده پنیر را به گلویش برده است
[ترجمه ترگمان]مثل کسی که رنده پنیر را به گلوی او برده باشد، می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ramp begins to be known as the cheese grater.
[ترجمه گوگل]سطح شیب دار به عنوان رنده پنیر شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]این شیب شروع به مشهور شدن به زبری رنده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Great idea: before grating orange or lemon peel, run the grater under the cold tap to prevent sticking.
[ترجمه گوگل]ایده عالی: قبل از رنده کردن پوست پرتقال یا لیمو، رنده را زیر شیر سرد بکشید تا نچسبد
[ترجمه ترگمان]ایده عالی: قبل از دادن پوست پرتقال و یا لیمو، رنده را تحت فشار سرد قرار دهید تا از چسبیدن به آن جلوگیری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The characteristic interval and the one most widely used is the grater second.
[ترجمه گوگل]فاصله مشخصه و پرکاربردتر دوم رنده است
[ترجمه ترگمان]فاصله مشخصه و one که به طور گسترده استفاده می شود، is است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After that, we must extract red cabbage sap. A juicer or grater and cheesecloth can be used. We don't need much sap.
[ترجمه گوگل]پس از آن باید شیره کلم قرمز را استخراج کنیم می توان از آبمیوه گیری یا رنده و پارچه پنیر استفاده کرد ما به شیره زیادی نیاز نداریم
[ترجمه ترگمان]بعد از آن باید شیره سرخ کلم را استخراج کنیم از مامورین آتش نشانی یا رنده grater و cheesecloth استفاده شود ما به شیره زیاد نیاز نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The moon was above us, a convex shape almost crushing us, a ruined roof, studded with holes like a cheese grater.
[ترجمه گوگل]ماه بالای سرمان بود، شکلی محدب تقریباً ما را خرد می کرد، سقفی ویران، با سوراخ هایی مانند رنده پنیر
[ترجمه ترگمان]ماه بالای سر ما بود، یک شکل convex بود که تقریبا ما را له کرده بود، یک سقف خراب شده که مثل پنیر دلمه بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پنجره اهنی (اسم)
grater

شبکه اهنی (اسم)
grater

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing which grates; device which grates food (cheese, etc.)
a grater is a small metal tool with a rough surface which is used for shredding food into very small pieces.

پیشنهاد کاربران

grater ( n ) ( ɡreɪt̮ər ) =a kitchen utensil with a rough surface, used for grating food into very small pieces, e. g. a cheese grater.
grater
رنده
a device having a surface covered with holes edged by slightly raised cutting edges, used for grating cheese and other foods.
example: ( verb ) My mother grated carrots to make
salad
Noun ) This grater is very sharp, be careful )

بپرس