grassland

/ˈɡræsˌlænd//ˈɡrɑːslænd/

معنی: مرغزار، مرتع، چمن زار
معانی دیگر: چراگاه، علفزار، (بیشتر در جمع) سرزمین پوشیده از علف، مرغ فلات، واس زار، گیاهستان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large tract of land mainly covered by perennial grasses and having few trees or shrubs.
مشابه: meadow

جمله های نمونه

1. Animal husbandry on the grassland is developing rapidly.
[ترجمه گوگل]دامپروری در علفزار به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]پرورش حیوانات در مراتع به سرعت در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The grassland scenery of Tibet is unrivalled.
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزار تبت بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]مناظر روستایی تبت از بی نظیری برخوردارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The snowstorm swept the vast expanse of grassland.
[ترجمه گوگل]طوفان برف گستره وسیعی از علفزار را در نوردید
[ترجمه ترگمان]برف، گستره وسیع چمن زار را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cattle are on the grassland.
[ترجمه گوگل]گاوها در علفزار هستند
[ترجمه ترگمان]دامداری در چمن زار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A flock of sheep are ranging over the grassland.
[ترجمه گوگل]گله ای از گوسفندان بر فراز علفزار می چرخند
[ترجمه ترگمان]گله ای گوسفند در سراسر علف زار قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tropical forest is felled to make way for grassland.
[ترجمه گوگل]جنگل های استوایی قطع می شود تا راه را برای علفزار باز کنند
[ترجمه ترگمان]جنگل استوایی برای ساختن راه برای علفزارها قطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The grassland scenery of Tibet is unrivaled.
[ترجمه گوگل]مناظر چمنزار تبت بی رقیب است
[ترجمه ترگمان]The منظره ای از منطقه تبت بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is good grassland here for your cattle and horses to graze on.
[ترجمه گوگل]در اینجا علفزار خوبی برای چرای گاوها و اسب های شما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اینجا چمن زار خوبی برای cattle و اسب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Walking through that wet grassland, our boots were caked with mud.
[ترجمه گوگل]وقتی در آن علفزار خیس قدم می زدیم، چکمه هایمان پر از گل بود
[ترجمه ترگمان]راه رفتن در چمن زار مرطوب، چکمه های ما پوشیده از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The grassland is an important habitat for many wild flowers.
[ترجمه گوگل]علفزار یک زیستگاه مهم برای بسیاری از گل های وحشی است
[ترجمه ترگمان]علف هرز یکی از زیستگاه های بسیار مهم برای بسیاری از گله ای وحشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The moon's flame brightened the vast expanse of grassland.
[ترجمه گوگل]شعله ی ماه، پهنه ی وسیع علفزار را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]شعله ماه، گستره وسیع چمن زار را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The village houses are speckled on the grassland.
[ترجمه گوگل]خانه های روستا روی چمنزار خالدار است
[ترجمه ترگمان]در علفزارهای روستایی این روستا وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Arable Enterprises Grassland predominated in the 770 hectares of arable ground accounting for 83% of this acreage.
[ترجمه گوگل]علفزار شرکت های زراعی در 770 هکتار زمین زراعی غالب بوده و 83 درصد از این سطح را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]شرکت Arable Grassland در ۷۷۰ هکتار زمین قابل کشت برای ۸۳ % از این مساحت برتری داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Total permanent grassland represented 65% of the utilised agricultural land and this proportion has changed little over the years.
[ترجمه گوگل]کل علفزارهای دائمی 65 درصد از زمین های کشاورزی مورد استفاده را تشکیل می دهند و این نسبت در طول سال ها تغییر چندانی نکرده است
[ترجمه ترگمان]علفزارهای دائمی شامل ۶۵ درصد از زمین های کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته و این نسبت در طول سال ها تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرغزار (اسم)
field, lawn, meadow, callow, grassland, hayfield, mead, food plain

مرتع (اسم)
grassland, cattle run, pasturage, pastureland, lea, lease

چمن زار (اسم)
meadow, grassland, lea, prairie

تخصصی

[عمران و معماری] گیاهستان
[آب و خاک] زمین علفی زمین چمنی

انگلیسی به انگلیسی

• area of land mainly covered with grasses (i.e. prairie); area of land where grass is grown (especially pastureland)
grassland is land covered with wild grass.

پیشنهاد کاربران

grassland ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: علفزار
تعریف: سرزمینی که پوشش گیاهی آن عمدتاً گیاهان علفی است
زمین چمنی
سبزه زار یا چمن زار
جای سرسبز
چمنزار یا مرتع

بپرس