معنی: اساس، کف زمین، اجتماع محلیمعانی دیگر: (در جنبش ها) منبع اصلی، منشا قدرت مردمی، (آمریکا - عامیانه)، مردم عادی، (در اصل) مردم غیر شهری (که تصور می شد بیش از شهرنشینان مظهر آمال ملت هستند)، منشاء
• (1)تعریف: (used with a sing. or pl. verb) the common mass of people, esp. those in local areas as opposed to the political or cultural centers.
• (2)تعریف: the basis or source of something.
صفت ( adjective )
• : تعریف: originating with or operating among the common people.
- His grassroots political campaign was highly successful.
[ترجمه گوگل] مبارزات سیاسی مردمی او بسیار موفق بود [ترجمه ترگمان] مبارزات سیاسی مردمی او بسیار موفق بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A grassroots effort was launched to prevent the building of the power plant.
[ترجمه گوگل] یک تلاش مردمی برای جلوگیری از ساخت نیروگاه آغاز شد [ترجمه ترگمان] یک تلاش مردمی برای جلوگیری از ساخت نیروگاه برق آغاز شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. He could subsist on bark and grass roots in the isolated island.
[ترجمه گوگل]او میتوانست از پوست درخت و ریشههای علفزار در جزیرهای منزوی زندگی کند [ترجمه ترگمان]می توانست با پوست درخت و علف در جزیره ای دورافتاده زندگی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We are hoping for full participation at grass roots level.
[ترجمه عابدی] مابه مشارکت کامل توده مردم امیدوار هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که در سطح پایه مشارکت کامل داشته باشیم [ترجمه ترگمان]ما به مشارکت کامل در سطح ریشه های علف امید داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These grass roots don't pull easily.
[ترجمه عابدی] ریشه این علف ها به راحتی کنده نمیشود
|
[ترجمه گوگل]این ریشه های علف به راحتی نمی کشند [ترجمه ترگمان]این ریشه ها به راحتی می کشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mr Zuma had a solid reputation as a grass roots organiser.
[ترجمه محمد حاجی] آقای زوما به عنوان یک سازمان دهنده مردمی شهرت خوبی داشت
|
[ترجمه گوگل]آقای زوما به عنوان یک سازمان دهنده عمومی شهرت خوبی داشت [ترجمه ترگمان]آقای زوما به عنوان سازمان دهنده این سازمان شهرت زیادی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We must not forget about the grass roots.
[ترجمه عابدی] ما نباید توده های مردمی را فراموش کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما نباید در مورد ریشه های علف فراموش کنیم [ترجمه ترگمان]نباید ریشه های علف ها را فراموش کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One had to return to grass roots.
[ترجمه گوگل]آدم باید به ریشه های عوام باز می گشت [ترجمه ترگمان]یکی باید به ریشه های گیاه برگردد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In grass roots politics interest grows mostly through non-party political activities.
[ترجمه گوگل]در ریشه های مردمی علاقه به سیاست بیشتر از طریق فعالیت های سیاسی غیر حزبی رشد می کند [ترجمه ترگمان]علاقه به سیاست سبز بیشتر از طریق فعالیت های سیاسی غیر حزبی رشد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The stereotype of toughness also flourishes at the grass roots in party circles.
[ترجمه گوگل]کلیشه سرسختی در محافل حزبی نیز در ریشه ها شکوفا می شود [ترجمه ترگمان]هم چنین کلیشه چقرمگی در ریشه علف ها در حلقه های حزبی افزایش می یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Following Bartlett's victory at Bridgewater, he launched a grass roots campaign for an electoral pact with Liberals and Communists.
[ترجمه گوگل]پس از پیروزی بارتلت در بریج واتر، او یک کمپین عمومی برای یک پیمان انتخاباتی با لیبرال ها و کمونیست ها راه اندازی کرد [ترجمه ترگمان]پس از پیروزی بارتلت در کارنامه خود، یک کمپین ریشه ای را برای یک پیمان انتخاباتی با آزادیخواهان و کمونیست ها آغاز کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She also finds strong support among the party's grass roots.
[ترجمه گوگل]او همچنین در میان ریشه های مردمی حزب از حمایت قوی برخوردار است [ترجمه ترگمان]او همچنین حمایت قوی بین ریشه های چمن حزب پیدا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some at the grass roots feared that it was a rejection of traditional Puritan virtues.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد عادی می ترسیدند که این امر رد فضایل سنتی پیوریتن باشد [ترجمه ترگمان]برخی از ریشه های گیاهی از این بیم داشتند که این یک طرد از فضایل پیرایشگری بشمار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Meanwhile,(sentence dictionary) Inspiral Carpets went in at grass roots level and worked their butts off in the clubs.
[ترجمه گوگل]در همین حال، (فرهنگ لغت جملات) فرش الهام بخش در سطح پایه وارد شد و در کلوپ ها به کار افتاد [ترجمه ترگمان]در همین حال، (فرهنگ لغت حکم)فرش Inspiral در سطح ریشه ها یافت و butts خود را در باشگاه ها کار کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The President continued to campaign at the grass roots.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به کمپین مردمی ادامه داد [ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به مبارزه با ریشه های گیاهی ادامه داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The charity is backed by staff from the grass roots to directorate level.
[ترجمه گوگل]این خیریه توسط کارکنان از پایه تا سطح مدیریت حمایت می شود [ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه توسط کارکنان از ریشه های گیاهی تا سطح مدیریت حمایت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But even the grass roots of the club are sprouting.
[ترجمه گوگل]اما حتی ریشه های باشگاه نیز در حال جوانه زدن هستند [ترجمه ترگمان]اما حتی ریشه های این باشگاه نیز در حال جوانه زدن هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The feeling among the grassroots of the Party is that the leaders are not radical enough.
[ترجمه گوگل]احساس در میان پایه های حزب این است که رهبران به اندازه کافی رادیکال نیستند [ترجمه ترگمان]احساس در میان مردم عادی حزب این است که رهبران به اندازه کافی افراطی نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Opinion at the grassroots level is sympathetic to the strikers.
[ترجمه گوگل]نظر در سطح پایه نسبت به مهاجمان همدردی دارد [ترجمه ترگمان]نظر در سطح مردمی همدردی با اعتصاب کنندگان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. But they found grassroots leaders who were far superior to the slobs they had been electing over the years.
[ترجمه گوگل]اما آنها رهبران مردمی را یافتند که به مراتب برتر از افرادی بودند که در طول سال ها انتخاب کرده بودند [ترجمه ترگمان]اما آن ها رهبران مردمی را یافتند که بسیار برتر از slobs بودند که آن ها در طول سال ها انتخاب کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The parties' grassroots connections, once the key to their political strength, have withered away.
[ترجمه گوگل]ارتباطات مردمی احزاب که زمانی کلید قدرت سیاسی آنها بود، از بین رفته است [ترجمه ترگمان]این احزاب، که زمانی کلید قدرت سیاسی خود بودند، از بین رفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. He runs a clever grassroots campaign based on small contributors and free radio time.
[ترجمه گوگل]او یک کمپین مردمی هوشمندانه را بر اساس مشارکت کنندگان کوچک و زمان رایگان رادیویی اجرا می کند [ترجمه ترگمان]او مبارزه ای هوشمندانه و هوشمندانه را براساس مشارکت کنندگان کوچک و زمان آزاد رادیویی اجرا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. But the militants at grassroots level ruthlessly exploited discontent over pay and strikes spread like a virus.
[ترجمه گوگل]اما شبهنظامیان در سطح مردم بیرحمانه از نارضایتی در مورد دستمزد استفاده کردند و اعتصابها مانند یک ویروس گسترش یافت [ترجمه ترگمان]اما ستیزه جویان در سطح مردمی بی رحمانه از نارضایتی از پرداخت و اعتصاب ها مانند یک ویروس سو استفاده کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. He also published studies of grassroots movements world-wide.
[ترجمه گوگل]او همچنین مطالعاتی درباره جنبش های مردمی در سراسر جهان منتشر کرد [ترجمه ترگمان]او همچنین مطالعاتی در مورد جنبش های مردمی در سراسر جهان منتشر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. This may be done through media education, grassroots actions, alternative models of media and other methods.
[ترجمه گوگل]این ممکن است از طریق آموزش رسانه ای، اقدامات مردمی، مدل های جایگزین رسانه و روش های دیگر انجام شود [ترجمه ترگمان]این کار ممکن است از طریق آموزش رسانه ای، اقدامات مردمی، مدل های جایگزین رسانه و دیگر روش ها انجام شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. But there were signs of grassroots backlash in the constituencies among the 300,000 party activists who will decide the leadership.
[ترجمه گوگل]اما نشانه هایی از واکنش مردمی در حوزه های انتخابیه در میان 300000 فعال حزبی که در مورد رهبری تصمیم خواهند گرفت، مشاهده شد [ترجمه ترگمان]اما نشانه هایی از واکنش شدید مردم در حوزه های انتخاباتی بین ۳۰۰،۰۰۰ فعال حزب وجود دارد که در مورد رهبری تصمیم گیری خواهند کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The first tier are the grassroots foundation to provide speed data transmission backbone.
[ترجمه گوگل]اولین لایه پایه پایه برای ارائه سرعت انتقال داده ها است [ترجمه ترگمان]اولین ردیف، اساس اصلی است که ستون فقرات انتقال داده را فراهم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. At grassroots this is highly unpopular.
[ترجمه گوگل]در اقشار مردمی این امر به شدت منفور است [ترجمه ترگمان]در مردم عادی این موضوع بسیار منفور است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. With Open Data Kit, grassroots activists can capture and export text, photos, video, audio, bar codes, even location.
[ترجمه گوگل]با Open Data Kit، فعالان مردمی می توانند متن، عکس، ویدیو، صدا، بارکد و حتی مکان را ضبط و صادر کنند [ترجمه ترگمان]با کیت داده ها باز، فعالان مردمی می توانند متن، عکس ها، ویدیو، نوار صوتی، نوار نوار، حتی مکان را ثبت و صادر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. We are looking for grassroots IDU groups that want to document a specific legal issue affecting the local community.
[ترجمه گوگل]ما به دنبال گروههای IDU مردمی هستیم که میخواهند یک موضوع حقوقی خاص را که جامعه محلی را تحت تأثیر قرار میدهد مستند کنند [ترجمه ترگمان]ما به دنبال گروه های مردمی grassroots هستیم که می خواهند یک مساله قانونی خاص را که بر جامعه محلی تاثیر می گذارد، مستند کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Extending democracy at the grassroots level is the groundwork for developing socialist democracy.
[ترجمه گوگل]گسترش دموکراسی در سطح مردم زمینه ساز توسعه دموکراسی سوسیالیستی است [ترجمه ترگمان]توسعه دموکراسی در سطح پایین، زمینه ساز توسعه دموکراسی سوسیالیستی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. The report concluded that the Khmer Rouge tactic was proving successful and that grassroots sympathy for the group had probably been underestimated.
[ترجمه گوگل]این گزارش به این نتیجه رسید که تاکتیک خمرهای سرخ موفقیت آمیز بوده و احتمالاً همدردی مردم با این گروه دست کم گرفته شده است [ترجمه ترگمان]این گزارش نتیجه گرفت که تاکتیک Khmer Khmer موفق بوده است و همدردی مردمی برای این گروه احتمالا دست کم گرفته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• rural area of a country; (nickname for) average citizens, regular people (as opposed to elite or powerful ones); sources, origins (of an idea, plan or political movement) the grass roots of an organization are the ordinary people in it, rather than its leaders. general public, common people; rural or agricultural part of a country; people who live in these areas; source or origin; foundation of or pertaining to the common people; of a source or origin
پیشنهاد کاربران
۱. عامة مردم . مردم عادی. توده مردم ۲. واقعیات. مسائل سیاسی مثال: Grass roots don’t care much about politics. عامه مردم زیاد به سیاست اهمیت نمی دهند.
سیستم یا نظامی که منشاء قدرتِ مردمی داشته باشه. این وصف به کار میره
پروژه دستنخورده grassroots or greenfield
ریشه دار، خودجوش و مردمی
grassroots ordinary people in a society or organization, rather than the leaders اسم/ افراد عادی در یک جامعه یا سازمان، به جای رهبران The party's leaders are in danger of losing touch with its grassroots. ... [مشاهده متن کامل]
Organizational change needs to come from the grassroots. Although Khan will not be on the ballot for the February election, he remains a potent political force because of his grassroots following and anti - establishment rhetoric.
اصطلاحا : مردم کف بازار
جنبش یا اجتماع مردم عادی
مردمی
Ordinary peoples
اجتماع محلی مردمی
عمومی ، توده مردمی، جمعی، عوام
مردمی، مردم نهاد involving the common people • a grassroots campaign/organization • She is encouraging the voters to join the burgeoning grassroots movement . to transform the country's future ۲ - بنیادی، اساسی، fundamental a grassroots response to the financial crisis
در ورزش این واژه به معنی پایه ای یا پایه بکار می رود. برای مثال Majid Jalali has worked at the grassroots levels as well.