grasped

جمله های نمونه

1. he grasped at my offer
پیشنهادم را با اشتیاق پذیرفت.

2. he grasped the oar firmly and did not loosen his grip
او پارو را محکم گرفت و آن را رها نکرد.

3. i grasped his arm to save him from falling
بازویش را گرفتم تا از افتادن او جلوگیری کنم.

4. the policeman grasped my hand
پاسبان دستم را محکم گرفت.

انگلیسی به انگلیسی

• snatched

پیشنهاد کاربران

دامپزشکی و علوم دامی
گاز گرفته شدن یک اندام توسط انبر یا پنس

بپرس