graphite

/ˈɡræˌfaɪt//ˈɡræfaɪt/

معنی: گرافیت، سرب سیاه، مغز مداد، سرب مدادی
معانی دیگر: گرافیت (کربن طبیعی که نرم و سیاه و براق بوده و در مغز مداد و صنعت کاربرد دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: graphitic (adj.)
• : تعریف: a soft black or gray form of carbon, used in lead pencils, dry lubricants, and many other industrial products.
مشابه: lead

جمله های نمونه

1. Made from cast iron, it is finished in graphite enamel.
[ترجمه گوگل]ساخته شده از چدن، با مینای گرافیتی به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]این کار از چدن ساخته شده است و در مینای graphite به پایان رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The clubs are fitted with graphite shafts.
[ترجمه گوگل]چماق ها با محورهای گرافیتی نصب شده اند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه ها با تیره ای گرافیتی نصب شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In graphite sheets, carbon atoms bond together in rings.
[ترجمه گوگل]در ورقه های گرافیت، اتم های کربن در حلقه ها به یکدیگر پیوند می خورند
[ترجمه ترگمان]در صفحات گرافیتی، اتم های کربن در حلقه ها به هم پیوند می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bats have graphite shafts that absorb the vibration.
[ترجمه گوگل]خفاش ها دارای محورهای گرافیتی هستند که ارتعاش را جذب می کنند
[ترجمه ترگمان]خفاش ها تیره ای گرافیت دارند که لرزش را جذب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The importance of graphite mining declined late in the colonial period.
[ترجمه گوگل]اهمیت استخراج گرافیت در اواخر دوره استعمار کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]اهمیت استخراج معدن در زمان استعمار بیشتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In graphite the carbon atoms are arranged in flat hexagons layered on top of each other.
[ترجمه گوگل]در گرافیت، اتم های کربن در شش ضلعی های مسطح قرار گرفته اند که روی هم قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]در گرافیت اتم های کربن در چند شش ضلعی منظم روی هم چیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. High pressures are essential because graphite is less dense than diamond.
[ترجمه گوگل]فشارهای بالا ضروری است زیرا گرافیت چگالی کمتری نسبت به الماس دارد
[ترجمه ترگمان]فشارهای بالا ضروری هستند زیرا گرافیت نسبت به الماس کم تر چگال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The composite is constructed from a graphite cloth which is soaked in a special resin.
[ترجمه گوگل]کامپوزیت از پارچه گرافیتی که در یک رزین مخصوص آغشته شده است ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این کامپوزیت از یک پارچه گرافیتی ساخته شده است که در یک رزین مخصوص غوطه ور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In modern commercial synthesis graphite is mixed with a metal solvent - cobalt or nickel is used today.
[ترجمه گوگل]در سنتز تجاری مدرن، گرافیت با یک حلال فلزی مخلوط می شود - امروزه از کبالت یا نیکل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در ترکیب تجاری مدرن، گرافیت با یک حلال فلزی مخلوط می شود - کبالت یا نیکل امروزه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, graphite only conducts electricity in the direction along its layers.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، گرافیت فقط الکتریسیته را در جهتی که در امتداد لایه های خود قرار دارد هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال گرافیت فقط در جهت خود الکتریسیته را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Graphite is the classic example of a substance with a layer structure.
[ترجمه گوگل]گرافیت نمونه کلاسیک یک ماده با ساختار لایه است
[ترجمه ترگمان]گرافیت مثال کلاسیک یک ماده با ساختار لایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Ghost rackets are of 100% graphite construction and retail for £19 9
[ترجمه گوگل]راکت‌های Ghost از 100% گرافیت ساخته شده‌اند و به قیمت 19 پوند به فروش می‌رسند
[ترجمه ترگمان]\"روح\" از ۱۰۰ % ساخت وساز گرافیت و خرده فروشی برای ۱۹ پوند ۹ پوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The graphite boom temporarily reduced the social and economic importance of subsistence agriculture in the Low Country.
[ترجمه گوگل]رونق گرافیت به طور موقت اهمیت اجتماعی و اقتصادی کشاورزی معیشتی را در کشور پایین کاهش داد
[ترجمه ترگمان]رونق گرافیتی به طور موقت اهمیت اقتصادی و اقتصادی کشاورزی معیشتی در کشور کم را کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although graphite and diamond both exist at ordinary temperatures and pressures, diamonds are actually unstable and are continuously reverting to graphite.
[ترجمه گوگل]اگرچه گرافیت و الماس هر دو در دماها و فشارهای معمولی وجود دارند، الماس ها در واقع ناپایدار هستند و پیوسته به گرافیت باز می گردند
[ترجمه ترگمان]اگرچه گرافیت و الماس هر دو در دماهای معمولی و فشار وجود دارند، الماس واقعا ناپایدار بوده و به طور مداوم در حال بازگشت به گرافیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرافیت (اسم)
graphite, plumbago

سرب سیاه (اسم)
graphite, plumbago

مغز مداد (اسم)
graphite, plumbago

سرب مدادی (اسم)
graphite, plumbago

تخصصی

[خودرو] گرافیت
[شیمی] گرافیت (کربن طبیعی که نرم و سیاه و براق بوده و در مغز مداد و صنعت کاربرد دارد)، سرب سیاه
[برق و الکترونیک] گرافیک کربن بی شکل به عنوان مقاومت یکپارچه کاربرد دارد . همچنین برای ساخت جاروبکهای موتور دی سی به کار می رود. - گرافیت
[نفت] گرافیت

انگلیسی به انگلیسی

• form of carbon (used in pencil leads, as a lubricant, etc.), black lead
graphite is a hard black substance that is a form of carbon. it is used to make the centre part of pencils.

پیشنهاد کاربران

سرب سیاه ، تحریر
Graphite pencil
مداد سیاه تحریر
Graphite is used as pencil tip
سرب سیاه استفاده میشه برای نو ک مداد
مغز مداد، گرافیت، سرب مداد

بپرس