graphically


بطورروشن، بطورواضح، بطوربرجسته یانمودار، بانمایش هندسی

جمله های نمونه

1. The data can be represented graphically in a line diagram.
[ترجمه گوگل]داده ها را می توان به صورت گرافیکی در یک نمودار خطی نشان داد
[ترجمه ترگمان]داده ها می توانند به صورت گرافیکی در نمودار خط نمایش داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The incident graphically illustrates how parlous their position is.
[ترجمه گوگل]این حادثه به صورت گرافیکی نشان می دهد که موقعیت آنها چقدر بد است
[ترجمه ترگمان]این حادثه به طور گرافیکی نشان می دهد که موقعیت آن ها در چه شرایطی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Here, graphically displayed, was confirmation of the entire story.
[ترجمه گوگل]اینجا که به صورت گرافیکی نمایش داده می شود، تاییدی بر کل داستان بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا، به صورت گرافیکی نمایش داده شد، همه داستان را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She described the events so graphically that I could almost see them.
[ترجمه گوگل]او حوادث را چنان گرافیکی توصیف کرد که تقریباً می توانستم آنها را ببینم
[ترجمه ترگمان]او این رویدادها را چنان به دقت توصیف کرد که تقریبا می توانستم آن ها را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This data is shown graphically on the opposite page.
[ترجمه گوگل]این داده ها به صورت گرافیکی در صفحه مقابل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]این داده ها به صورت گرافیکی در صفحه مقابل نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of these lies is graphically and indisputably demonstrated by intelligence we collected on June 2 last year.
[ترجمه گوگل]یکی از این دروغ‌ها با اطلاعاتی که در 2 ژوئن سال گذشته جمع‌آوری کردیم، به‌طور گرافیکی و غیرقابل انکاری نشان داده می‌شود
[ترجمه ترگمان]یکی از این دروغ ها به صورت گرافیکی و بی چون و چرا توسط اطلاعاتی که در ۲ ژوئن سال گذشته جمع آوری کردیم نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The circumstances of her death were graphically recorded in the local press.
[ترجمه گوگل]شرایط مرگ او به صورت گرافیکی در مطبوعات محلی ثبت شد
[ترجمه ترگمان]شرایط مرگ او به صورت گرافیکی در مطبوعات محلی ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This tragedy graphically demonstrates the dangers of walking on the fells after dark.
[ترجمه گوگل]این تراژدی به صورت گرافیکی خطرات راه رفتن روی آبشارها را پس از تاریک شدن هوا نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این تراژدی به صورت گرافیکی نشان دهنده خطرات قدم زدن در the پس از تاریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The murders are graphically described in the article.
[ترجمه گوگل]قتل ها به صورت گرافیکی در مقاله توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]این قتل ها به صورت گرافیکی در این مقاله شرح داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This assumption is much more fully and graphically documented from Volunteers' correspondence.
[ترجمه گوگل]این فرض از مکاتبات داوطلبان بسیار کاملتر و به صورت گرافیکی مستند شده است
[ترجمه ترگمان]این فرض به طور کامل و به صورت گرافیکی از مکاتبات داوطلبان ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Two events in particular were graphically imprinted on his mind.
[ترجمه گوگل]دو رویداد به طور خاص در ذهن او نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]دو واقعه به خصوص در ذهنش شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Figure 3-17 shows graphically the division of igneous rocks according to their mineral content and their grain size.
[ترجمه گوگل]شکل 3-17 به صورت گرافیکی تقسیم سنگ های آذرین را بر اساس محتوای معدنی و اندازه دانه آنها نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]شکل ۱۷ - ۳ نشان می دهد که تقسیم سنگ های آذرین با توجه به محتوای معدنی آن ها و اندازه دانه آن ها به صورت گرافیکی نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The distribution of citation period is also shown graphically as Figure 1
[ترجمه گوگل]توزیع دوره استناد نیز به صورت گرافیکی در شکل 1 نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]توزیع دوره نقل قول نیز به صورت گرافیکی در شکل ۱ نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beyond specific impacts, the property boom graphically illustrated the vulnerability of cities to national economic events beyond their control.
[ترجمه گوگل]فراتر از تأثیرات خاص، رونق املاک به صورت گرافیکی آسیب پذیری شهرها را در برابر رویدادهای اقتصادی ملی خارج از کنترل آنها نشان داد
[ترجمه ترگمان]فراتر از اثرات خاص، بوم بوم به صورت گرافیکی آسیب پذیری شهر را به رویداده ای اقتصادی ملی فراتر از کنترل خود نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Figure 4-2 shows the same summing procedure graphically, using only the $ 3 price to illustrate the adding-up process.
[ترجمه گوگل]شکل 4-2 همان روش جمع‌بندی را به صورت گرافیکی نشان می‌دهد و فقط از قیمت 3 دلار برای نشان دادن فرآیند جمع کردن استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]شکل ۲ - ۴ همان رویه را به صورت گرافیکی نشان می دهد که تنها با استفاده از ۳ دلار برای نشان دادن فرآیند افزایشی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] از روی شکل، به وسیله ی شکل، از طریقه ی هندسه

انگلیسی به انگلیسی

• in graphic form; in a graph; descriptively, vividly, explicitly; clearly

پیشنهاد کاربران

۱. به طور مشهود. بطور زنده. به وضوح. آشکارا ۲. با نمودار. به کمک نمودار
مثال:
She described the events so graphically that I could almost see them.
او حوادث را {بگونه ای} به وضوح شرح داد که من تقریبا می توانستم آنها را ببینم.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : graphic / graphics
✅️ صفت ( adjective ) : graphic / graphical
✅️ قید ( adverb ) : graphically
به وضوح، عیان، معلوم، با جزئیات، دقیق و موبه مو

بپرس