grapheme


معنی: حرف، یکی از حروف الفباء، نویسه
معانی دیگر: (زبان شناسی) نویسه، وات

جمله های نمونه

1. I label these additional graphemes phonic indicators.
[ترجمه گوگل]من این نمودارهای اضافی را نشانگرهای آوایی برچسب گذاری می کنم
[ترجمه ترگمان]من این دو شاخص graphemes graphemes را برچسب می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The function of the additional grapheme can he analyzed on two different levels, phonetic and graphic.
[ترجمه گوگل]عملکرد نمودار اضافی را می توان در دو سطح مختلف آوایی و گرافیکی تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]عملکرد of اضافی را می توان در دو سطح مختلف، phonetic و گرافیک مورد تحلیل قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These are the formal rules by which the graphemes which form words are translated into the code used for pronunciation.
[ترجمه گوگل]اینها قواعد رسمی هستند که توسط آنها نمودارهایی که کلمات را تشکیل می دهند به کد مورد استفاده برای تلفظ ترجمه می شوند
[ترجمه ترگمان]این ها قوانین رسمی هستند که the که کلمات را شکل می دهند به کد مورد استفاده برای تلفظ ترجمه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They share the limelight by telling stories about grapheme actors.
[ترجمه گوگل]آن‌ها با گفتن داستان‌هایی درباره هنرپیشه‌های گرافی، در کانون توجه قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]آن ها با گفتن داستان هایی در مورد فعالان grapheme، مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first task of L2P is grapheme segmentation.
[ترجمه گوگل]اولین وظیفه L2P تقسیم بندی grapheme است
[ترجمه ترگمان]اولین وظیفه of بخش بندی grapheme است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Chinese graphemes out of the 'GB2312 Grapheme Inventory' have become a bottleneck for the people studying and working in the fields of literature and history when they input them in the computer.
[ترجمه گوگل]گرافم‌های چینی از «فهرست گرافیم GB2312» وقتی آنها را در رایانه وارد می‌کنند به گلوگاهی برای افرادی تبدیل شده‌اند که در زمینه‌های ادبیات و تاریخ کار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]چینی ها از فهرست GB۲۳۱۲ grapheme out خارج می شوند و در زمینه ادبیات و تاریخ، زمانی که آن ها را در رایانه وارد می کنند، در زمینه ادبیات و تاریخ مشغول به کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lawellen acquire to be a bounteous grapheme someday, my daddy said so.
[ترجمه گوگل]بابام گفت: لاولن روزی تبدیل به یک گرافیم فضلی می شود
[ترجمه ترگمان]اگه کسی بخواد یک روزی یک grapheme بدست بیاره، پدرم هم همینو گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We can draw the above conclusion from grapheme, meaning system and pronunciation.
[ترجمه گوگل]نتیجه فوق را می توانیم از grapheme به معنای سیستم و تلفظ بگیریم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم نتیجه گیری فوق از grapheme، یعنی سیستم و تلفظ را رسم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to Chinese myths, the grapheme, meaning and cultural information of related Chinese characters in Shuowen Jiezi could be analyzed scientifically.
[ترجمه گوگل]بر اساس اسطوره های چینی، نمودار، معنی و اطلاعات فرهنگی نویسه های چینی مرتبط در شووون جیزی می تواند به صورت علمی تحلیل شود
[ترجمه ترگمان]براساس افسانه های چینی، grapheme، معنا و اطلاعات فرهنگی شخصیت های مرتبط با چین در Shuowen Jiezi می تواند به صورت علمی مورد تحلیل قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ghana and Sunderland grapheme Asamoah Gyan has been capped BBC African Footballer of the Year for 20
[ترجمه گوگل]آساموآ گیان، گرافیست غنا و ساندرلند، به مدت 20 سال به عنوان بهترین بازیکن سال آفریقای بی بی سی انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]غنا و ساندرلند grapheme Gyan بهترین بازیکن سال آفریقا برای ۲۰ سال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The grapheme modified by a macrocyclic compound is used as the catalyst and is used for catalyzing the oxygen reduction of batteries under acidic, neutral and alkaline conditions.
[ترجمه گوگل]گرافم اصلاح شده توسط یک ترکیب ماکروسیکلیک به عنوان کاتالیزور استفاده می شود و برای کاتالیز کاهش اکسیژن باتری ها در شرایط اسیدی، خنثی و قلیایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]The اصلاح شده با ترکیب macrocyclic به عنوان کاتالیست استفاده می شود و برای تسریع کاهش اکسیژن باتری تحت شرایط اسیدی، خنثی و قلیایی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One important Hangul character recognition method is thus the approach of separating each grapheme of character and identifying the separated graphemes independently.
[ترجمه گوگل]بنابراین، یکی از روش‌های مهم تشخیص کاراکتر هانگول، رویکرد جداسازی هر نمودار از شخصیت و شناسایی نمودارهای جدا شده به طور مستقل است
[ترجمه ترگمان]از این رو، یک روش شناخت ویژگی اصلی Hangul این است که روش جداسازی هر کدام از grapheme کاراکتر و شناسایی graphemes مجزا به طور مستقل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through a correcting task, this paper investigates the characteristics of the role of sound and grapheme of the Chinese characters for foreign students with different mother languages in text reading.
[ترجمه گوگل]این مقاله از طریق یک کار تصحیح به بررسی ویژگی‌های نقش صدا و نمودار حروف چینی برای دانش‌آموزان خارجی با زبان‌های مادری مختلف در خواندن متن می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]از طریق یک کار تصحیح شده، این مقاله به بررسی ویژگی های نقش صدا و grapheme حروف چینی برای دانشجویان خارجی با زبانه ای مختلف مادر در خواندن متن می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The discourse the wood culture of China, which reflected by the words' grapheme and meaning of Mu part in Shuowen.
[ترجمه گوگل]گفتمان فرهنگ چوب چین، که با نمودار کلمات و معنای بخش مو در شووون منعکس شده است
[ترجمه ترگمان]گفتمان فرهنگ چوب چین که با کلمات grapheme و معنای شرکت در Shuowen منعکس شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In order to solve the above-mentioned two problems, we have developed a kind of Mongolian code converting algorithm based on the grapheme.
[ترجمه گوگل]به منظور حل دو مشکل فوق الذکر، نوعی الگوریتم تبدیل کد مغولی را بر اساس نمودار توسعه داده ایم
[ترجمه ترگمان]به منظور حل دو مساله فوق، ما یک نوع الگوریتم تبدیل کد مغولی براساس the ایجاد کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حرف (اسم)
word, particle, speech, talk, say, aitch, letter, yap, blabbermouth, jib, grapheme

یکی از حروف الفباء (اسم)
grapheme

نویسه (اسم)
letter, grapheme

انگلیسی به انگلیسی

• letter or written symbol used to represent a phoneme

پیشنهاد کاربران

grapheme ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: تک نگاره
تعریف: کوچک ترین واحد تمایزدهنده در دستگاه خط یک زبان
کوچک ترین واحد معنادار در نظام نوشتاری

بپرس