granuloma


(پزشکی) گرانولوم (برآمدگی و سفت و دانه دانه شدن نسج در اثر عفونت)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: granulomas, granulomata
مشتقات: granulomatous (adj.)
• : تعریف: a mass of granulation tissue caused by inflammation.

جمله های نمونه

1. Another patient had severe inflammation and numerous granulomata on histological examination of duodenal biopsies indicating Crohn's disease of the duodenum.
[ترجمه گوگل]بیمار دیگری در معاینه بافت شناسی بیوپسی دوازدهه التهاب شدید و گرانولومات های متعدد داشت که نشان دهنده بیماری کرون دوازدهه بود
[ترجمه ترگمان]یک بیمار دیگر التهاب شدید و granulomata متعدد در مورد بررسی بافتی of نمونه برداری duodenal داشت که نشان دهنده بیماری Crohn در duodenum بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the granulomas infiltrate the root of the lungs, nearby lymph nodes swell and produce the X-ray abnormality your doctor saw.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گرانولوم ها به ریشه ریه ها نفوذ می کنند، غدد لنفاوی مجاور متورم می شوند و ناهنجاری اشعه ایکس را ایجاد می کنند که پزشک شما مشاهده کرده است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the به ریشه ریه ها نفوذ می کند، غدد لنفاوی آن نزدیک می شوند و the اشعه ایکس را تولید می کنند که دکتر شما دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Granulomata themselves were comparatively infrequent, and other histological features characteristic of Crohn's disease were less conspicuous than usual.
[ترجمه گوگل]خود گرانولوماتا نسبتاً نادر بودند و سایر ویژگی‌های بافت‌شناسی مشخصه بیماری کرون کمتر از حد معمول آشکار بودند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که در مقایسه با بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (بیماری کرون (کرون (
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cholesterol granuloma has a close tie with cholesteatoma and secretory otitis media as well as idiopathic hemotympanum.
[ترجمه گوگل]گرانولومای کلسترول پیوند نزدیکی با کلستئاتوم و اوتیت میانی ترشحی و هموتیمپانوم ایدیوپاتیک دارد
[ترجمه ترگمان]کلسترول granuloma دارای پیوند نزدیکی با cholesteatoma و secretory otitis و همچنین idiopathic hemotympanum است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We present a case of huge cholesterol granuloma of the frontal sinus following a falling-down accident 10 years previously.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد از گرانولومای کلسترول بزرگ سینوس فرونتال را به دنبال یک حادثه سقوط در 10 سال قبل ارائه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر یک نمونه از کلسترول بالا را به دنبال یک حادثه سقوط از پایین در ۱۰ سال پیش رو به شما ارائه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Grossly, a granuloma tends to be a focal lesion.
[ترجمه گوگل]به طور فاحش، گرانولوم یک ضایعه کانونی است
[ترجمه ترگمان]grossly، یک granuloma به عنوان یک ضایعه کانونی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This well-formed granuloma has a large Langhans giant cell in the center. Two small spherules of Coccidioides immitis are seen in the giant cell.
[ترجمه گوگل]این گرانولومای خوش شکل دارای یک سلول غول پیکر Langhans در مرکز است دو کروی کوچک از Coccidioides immitis در سلول غول پیکر دیده می شود
[ترجمه ترگمان]این granuloma که به خوبی شکل گرفته است، یک سلول بزرگ Langhans بزرگ در مرکز دارد دو spherules کوچک از Coccidioides immitis در سلول بزرگ دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It can reduce capillary permeability and granuloma formation in mice.
[ترجمه گوگل]می تواند نفوذپذیری مویرگی و تشکیل گرانولوم را در موش کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این روش می تواند نفوذپذیری گازی و تشکیل granuloma را در موش ها کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This well - formed granuloma has a large Langhans giant cell in the center.
[ترجمه گوگل]این گرانولومای خوش شکل دارای یک سلول غول پیکر Langhans در مرکز است
[ترجمه ترگمان]این granuloma که به خوبی شکل گرفته است، یک سلول بزرگ Langhans بزرگ در مرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Klebsiella granulomatis (previously known as Calymmatobacterium granulomatis causes granuloma inguinale or donovanosis).
[ترجمه گوگل]کلبسیلا گرانولوماتیس (که قبلا با نام Calymmatobacterium granulomatis شناخته می شد، باعث ایجاد گرانولومای اینگویناله یا دونووانوزیس می شود)
[ترجمه ترگمان]Klebsiella granulomatis (که قبلا به نام Calymmatobacterium granulomatis شناخته می شود)موجب granuloma inguinale یا donovanosis می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Giant cell arteritis (GCA) is a systemic and granuloma arteritis that is also known as temporal arteritis.
[ترجمه گوگل]آرتریت سلول غول پیکر (GCA) یک آرتریت سیستمیک و گرانولومایی است که به عنوان آرتریت تمپورال نیز شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]arteritis سلولی Giant (GCA)یک arteritis systemic و granuloma است که به عنوان arteritis موقتی نیز شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The X-ray and CT manifestations of bone eosinophilic granuloma were varied with the site and pathologic process of lesion.
[ترجمه گوگل]تظاهرات اشعه ایکس و سی تی گرانولوم ائوزینوفیلیک استخوان با محل و روند پاتولوژیک ضایعه متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]ظهور اشعه ایکس و CT eosinophilic استخوانی با محل و فرآیند آسیب شناسی of متفاوت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This is a fungal granuloma produced by Aspergillus.
[ترجمه گوگل]این یک گرانولوم قارچی است که توسط آسپرژیلوس تولید می شود
[ترجمه ترگمان]این یک قارچ قارچی است که در آسپرژیلوس produced تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion The brain schistosomiasis granuloma has typical CT and MRI findings.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: گرانولومای شیستوزومیازیس مغز دارای یافته‌های CT و MRI معمولی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مغز schistosomiasis granuloma ویژگی های CT و MRI را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A diagnosis of disseminated Trichophyton rubrum granuloma was made.
[ترجمه گوگل]تشخیص گرانولومای تریکوفیتون روبروم منتشر شد
[ترجمه ترگمان]تشخیص \"Trichophyton rubrum\" منتشر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• type of tumor composed of granulation tissue (medicine)

پیشنهاد کاربران

granuloma ( علوم پایۀ پزشکی ) ==واژه بیگانه: granulomaواژه مصوب: دانه تودتعریف: تودۀ حاصل از تجمع یاخته های ملتهب تک هسته ای یا یاخته های شبه پوششی ( eipthelioid ) ==granuloma ( علوم پایة پزشکی )
واژه مصوب: دانه تود
...
[مشاهده متن کامل]

تعریف: تودة کوچک و گره مانند متشکل از یاخته های التهابی تک هسته ای یا یاخته های شبه پوششی

بپرس