grandpa

/ˈɡrændˌpɑː//ˈɡrænpɑː/

معنی: نیا، بابا، پدر بزرگ
معانی دیگر: (عامیانه) پدر بزرگ، بابا بزرگ (grandpapa هم می گویند)، پدر بزرگ
grandpa(pa)
پدر بزرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) the male parent of one's parent; grandfather.

جمله های نمونه

1. Grandpa told the children the tales of his childhood.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ قصه های کودکی اش را برای بچه ها تعریف می کرد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ قصه دوران کودکی اش را برای بچه ها تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm going to miss my grandpa.
[ترجمه گوگل]دلم برای پدربزرگم تنگ خواهد شد
[ترجمه ترگمان]دلم برای پدربزرگم تنگ می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Grandpa usually has/takes a nap after lunch.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ معمولاً بعد از ناهار چرت می‌زند
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ معمولا بعد از ناهار چرت می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't talk back to your grandpa.
[ترجمه گوگل]با پدربزرگت حرف نزن
[ترجمه ترگمان]با پدربزرگت حرف نزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My grandpa sent me a large bundle on my birthday.
[ترجمه گوگل]پدربزرگم در روز تولدم یک بسته بزرگ برایم فرستاد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگم یه بسته بزرگ برای تولدم فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is your grandpa still knocking about?
[ترجمه گوگل]آیا پدربزرگ شما هنوز در حال دق کردن است؟
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگت هنوز داره در میزنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My grandpa has accomplished 90 years of his life.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من 90 سال از زندگی خود را به پایان رسانده است
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ من ۹۰ سال از عمرش را به پایان رسانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is your grandpa still living?
[ترجمه گوگل]پدربزرگت هنوز زنده است؟
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگت هنوز زنده اس؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Grandpa was not yet back from the war.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ هنوز از جنگ برنگشته بود
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ هنوز از جنگ برنگشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grandpa was badly injured in the war.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ در جنگ به شدت مجروح شد
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ در جنگ مجروح شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My old grandpa is still around and kicking.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ پیر من هنوز در اطراف است و لگد می زند
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ من هنوز اینجاست و داره لگد می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My grandma survived my grandpa by ten years.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ من ده سال از پدربزرگم زنده ماند
[ترجمه ترگمان]مامان بزرگم تا ۱۰ سال پیش از پدربزرگم جون سالم بدر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Grandpa lies comatose on the sofa.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ به حالت اغما روی مبل دراز کشیده است
[ترجمه ترگمان]پدر بزرگ بی هوش روی کاناپه افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Grandma and Grandpa are celebrating their diamond wedding this year.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ و پدربزرگ امسال عروسی الماس خود را جشن می گیرند
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ و پدربزرگ در سال جاری جشن عروسی their را جشن می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Grandpa is going on in years.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ سال ها ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ چند سال دی گه می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نیا (اسم)
stock, ancestor, forefather, granddad, grandpapa, gaffer, forbear, forebear, grandfather, grandpa

بابا (اسم)
father, dad, baba, pal, daddy, pa, papa, grandpa

پدر بزرگ (اسم)
progenitor, grandsire, grandfather, grandpa, grandsir

انگلیسی به انگلیسی

• grandfather (informal)
your grandpa is your grandfather; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس