• (1)تعریف: the head of a military or fraternal order.
• (2)تعریف: (often l.c.) an international chess champion.
جمله های نمونه
1. The Australian chess grandmaster Ian Rogers took on six opponents blindfold and beat five.
[ترجمه گوگل]یان راجرز، استاد بزرگ شطرنج استرالیایی، شش حریف را با چشم بسته به میدان رفت و پنج حریف را شکست داد [ترجمه ترگمان]ایان راجرز، استاد بزرگ شطرنج استرالیا، شش رقیب را بست و ۵ تن را شکست داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Those running the global economy appear to lack the grand-master strategy.
[ترجمه M] قهرمان بزرگ. . . یکی از رنک های فری فایر
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کسانی که اقتصاد جهانی را اداره می کنند فاقد استراتژی استاد بزرگ هستند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد آن هایی که اقتصاد جهانی را اداره می کنند فاقد استراتژی اصلی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Timman unleashed some tactics and the watching grandmasters switched their allegiance.
[ترجمه گوگل]تیمن تاکتیک هایی را به کار گرفت و استاد بزرگان تماشاگر وفاداری خود را تغییر دادند [ترجمه ترگمان]Timman برخی از تاکتیک ها را رها کرد و استاد بزرگ شطرنج، وفاداری خود را تغییر داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Christopher Lambert stars as cold-hearted chess grandmaster Peter Sanderson who becomes a serial-killer suspect.
[ترجمه گوگل]کریستوفر لمبرت در نقش استاد بزرگ شطرنج، پیتر ساندرسون، بازی می کند که مظنون به قاتل سریالی می شود [ترجمه ترگمان]کریستوفر Lambert، استاد بزرگ شطرنج، پیتر Sanderson است که به یک مظنون زنجیره ای تبدیل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A chess grandmaster spends far more hours studying positions and games - namely practising - than playing in tournaments.
[ترجمه گوگل]یک استاد بزرگ شطرنج ساعتهای بیشتری را صرف مطالعه موقعیتها و بازیها - یعنی تمرین - میکند تا بازی در مسابقات [ترجمه ترگمان]یک استاد بزرگ شطرنج ساعت های بسیار بیشتری را صرف مطالعه موقعیت ها و بازی ها می کند - یعنی تمرین - از بازی در تورنمنت ها [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Female chess player, 35 as the grandmaster, six of whom have the title of men's grandmaster.
[ترجمه گوگل]شطرنج باز زن 35 ساله به عنوان استاد بزرگ که 6 نفر از آنها عنوان استاد بزرگ مردان را دارند [ترجمه ترگمان]یک بازیکن شطرنج زن، ۳۵ نفر به عنوان استاد بزرگ، که شش نفر از آن ها عنوان استاد بزرگ شطرنج را دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. What about Bobby Fischer, who became a chess grandmaster at 16?
[ترجمه گوگل]بابی فیشر که در ۱۶ سالگی استاد بزرگ شطرنج شد چطور؟ [ترجمه ترگمان](بابی فیشر)که در سن ۱۶ سالگی یک استاد بزرگ شطرنج شد چطور؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mr. Ting is a grandmaster of science.
[ترجمه گوگل]آقای تینگ یک استاد بزرگ علم است [ترجمه ترگمان]دینگ دیری دیری است که استاد علم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was recommended by grandmaster X.
[ترجمه گوگل]توسط استاد بزرگ X توصیه شده بود [ترجمه ترگمان]به وسیله grandmaster X پیشنهاد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Shaolin's revered grandmaster himself demonstrates the ancient moves.
[ترجمه گوگل]خود استاد بزرگ شائولین حرکات باستانی را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]خود استاد بزرگ Shaolin حرکات باستانی را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. International grandmaster Arnold Denker studies the pieces on the board in front of him.
[ترجمه گوگل]آرنولد دنکر، استاد بزرگ بین المللی، قطعات روی تخته را که در مقابلش قرار دارد مطالعه می کند [ترجمه ترگمان]آرنولد Denker، استاد بزرگ شطرنج، این قطعات را در صفحه روبروی خود بررسی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Grandmaster Melle Mel was so enamoured of the idea of a black president he recorded Jesse to boost Jesse Jackson's ill-fated run for the Democratic presidential nomination in 198
[ترجمه گوگل]استاد بزرگ مل مل آنقدر شیفته ایده یک رئیس جمهور سیاهپوست بود که جسی را ضبط کرد تا نامزدی جسی جکسون برای نامزدی ریاست جمهوری دموکرات در سال 198 را افزایش دهد [ترجمه ترگمان]\" استاد اعظم Melle مل، عاشق ایده یک رئیس جمهور سیاه پوست بود که جسی را برای حمایت از کاندید شدن جسی جکسون برای کاندید شدن در ریاست جمهوری دموکرات سال ۱۹۸ ثبت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Henceforth, only the player's names, writ somewhat larger than before, appear by the two grandmasters on the stage.
[ترجمه گوگل]از این پس، تنها نام بازیکنان، که کمی بزرگتر از قبل نوشته شده است، توسط دو استاد بزرگ روی صحنه ظاهر می شود [ترجمه ترگمان]از آن به بعد، تنها اسامی بازیکنان که تا حدی بزرگ تر از قبل است، توسط دو استاد بزرگ روی صحنه ظاهر می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. From then onwards Kasparov tore through the leading ranks of the grandmasters like a whirlwind.
[ترجمه گوگل]از آن زمان به بعد کاسپاروف مانند گردبادی رده های پیشرو استادان بزرگ را در هم شکست [ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد، Kasparov از میان صفوف بزرگ استادان بزرگ مانند یک گردباد عبور کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• one who is unusually skilled in the game of chess in chess, a grandmaster is a player who has reached the very highest standard, measured in ranking points. one who is unusually skilled in the game of chess
پیشنهاد کاربران
قائم انداز. [ ءِ اَ ] ( نف مرکب ) شطرنج بازکامل و بی نظیر را گویند. ( برهان قاطع ) : ملک را قائم الهی بود قائم انداز پادشاهی بود. نظامی ( از حاشیه ٔ برهان چ معین ) .