grandeur

/ɡrænˈduːr//ˈɡrændʒə/

معنی: بزرگی، عظمت، شکوه، شان، ابهت، فرهی
معانی دیگر: رفعت، جلال، هیبت، نجابت، بزرگ منشی، رادمردی، بزرگواری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quality of being majestic, splendid, or grand.
مترادف: glory, magnificence, majesty, pomp, splendor, stateliness
مشابه: greatness

- They were awed by the grandeur of the Alps.
[ترجمه گوگل] آنها از عظمت کوه های آلپ شگفت زده شدند
[ترجمه ترگمان] از عظمت کوه های آلپ به وحشت افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the grandeur of the universe stupefies me
عظمت کائنات مرا سرگشته می کند.

2. delusions of grandeur
هذیان عظمت (کژپنداشت خود بزرگ بینی)

3. illusion of grandeur
خیال باطل در مورد عظمت مقام،وهم گندگی

4. the descendants lost the grandeur of the people who first settled here
نسل های بعدی بزرگ منشی مردمانی که ابتدا در اینجا ساکن شدند را نداشتند.

5. the castle had an aura of grandeur
قصر غرق در شکوه و جلال بود.

6. the glory that was greece and the grandeur that was rome
افتخار و سربلندی یونان و جلال و جبروت روم

7. The hotel had an air of faded grandeur.
[ترجمه گوگل]هتل فضایی از عظمت محو شده داشت
[ترجمه ترگمان]هتل شکوه و جلال خاصی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has a sense of grandeur about him.
[ترجمه گوگل]او نسبت به او احساس عظمت دارد
[ترجمه ترگمان]احساس بزرگی نسبت به او دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. No words can express the grandeur of that parade.
[ترجمه گوگل]هیچ کلمه ای نمی تواند عظمت آن رژه را بیان کند
[ترجمه ترگمان]هیچ کلامی نمی تواند عظمت آن رژه را بیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The grandeur of the Great Wall is unmatched.
[ترجمه گوگل]عظمت دیوار بزرگ بی نظیر است
[ترجمه ترگمان]عظمت وال بزرگ بی نظیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is wholly concerned with his own grandeur.
[ترجمه گوگل]او تماماً نگران عظمت خودش است
[ترجمه ترگمان]او کاملا با شکوه و جلال خودش نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We were struck by the silent grandeur of the desert.
[ترجمه گوگل]عظمت خاموش کویر ما را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]از عظمت سکوت صحرا به حیرت افتاده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I must disabuse you of your feelings of grandeur.
[ترجمه گوگل]من باید شما را از احساس عظمت خود محروم کنم
[ترجمه ترگمان]من باید درباره احساسات و grandeur اشتباه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She is clearly suffering from delusions of grandeur .
[ترجمه ش.] به وضوح/بدون شک او هذیان بزرگ منشی دارد. . . . قشنگ معلومه هذیون می گه؛ هذیون با تم بزرگ منشی.
|
[ترجمه گوگل]او به وضوح از توهمات عظمت رنج می برد
[ترجمه ترگمان]به وضوح از توهمات of رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What a display of grandeur and sheer force of will!
[ترجمه گوگل]چه نمایش عظمت و نیروی محض اراده!
[ترجمه ترگمان]چه نمایش بزرگی و زور اراده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. In the acute excitement stages, when delusions of grandeur, loquacity and hyperactivity prevail, the patients require physical restraint.
[ترجمه گوگل]در مراحل هیجان حاد، زمانی که هذیان ابهت، پرحرفی و بیش فعالی غالب می شود، بیماران نیاز به محدودیت فیزیکی دارند
[ترجمه ترگمان]در مراحل هیجان حاد، زمانی که اوهام، پر کردن شکوه، پرگویی و بیش فعالی معمولا نیاز به خویشتن داری فیزیکی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It was a sad sight with the faded grandeur of a once noble family home.
[ترجمه گوگل]این منظره غم انگیزی بود با عظمت محو یک خانه خانوادگی نجیب
[ترجمه ترگمان]منظره غم انگیزی با شکوه و شکوه یک خانواده اصیل در خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بزرگی (اسم)
amplitude, enlargement, hauteur, eminence, magnitude, dignity, grandeur, bigness, magnificence, voluminosity, bulkiness, headship, gentility, formidability, eminency, lordship

عظمت (اسم)
arrogance, power, pride, vastness, grandeur, greatness, glory, magnificence, immensity

شکوه (اسم)
magnitude, grandeur, glory, complaint, pomp, effulgence, plaint, resplendence, resplendency, refulgence, pomposity

شان (اسم)
status, dignity, grandeur, rank, importance

ابهت (اسم)
grandeur

فرهی (اسم)
grandeur, greatness, pomp

تخصصی

[ریاضیات] بزرگی

انگلیسی به انگلیسی

• grandness; largeness; stateliness, magnificence; importance; nobility
grandeur is the quality in something which makes it seem impressive and elegant.
a person's grandeur is the great importance and social status that they have.

پیشنهاد کاربران

عظمت، ابهت، هیمنه، بزرگی
grandeur
POS: noun
SYN: GREATNESS
عظمت /بزرگی
شرافت - اصالت
عظمت - شکوه - بزرگی - ابهت
SYN:
splendor - magnificence
e. g.
One of the photos that I took that I am most proud of was taken during a trip to the mountains a few years ago. I took the photo at the summit of a mountain that we had just climbed, and it features the stunning panoramic view of the surrounding landscape
...
[مشاهده متن کامل]

In the photo, you can see the mountains stretching out into the distance, with the clouds hanging low in the sky. The sun is just starting to set, casting a warm orange glow over the landscape. It was truly a breathtaking moment
The photo means a lot to me because it captures a special moment in time that I shared with my friends, and it reminds me of the sense of accomplishment and wonder that we felt at that moment. I am proud of the photo because I feel that it truly captures the beauty and ⭐grandeur⭐ of the mountains, and it reminds me of the incredible experiences that I have had exploring the great outdoors

. . .
A: Are you really implying that you have some sort of ultimate formula
. B: Well, from 12, 000 to 2. 3 million in ten days
. C: I do have a formula, Mr Pierce
A: Delusions of grandeur
Limitless 2011🎥
delusions of grandeur
توهم خودبزرگبینی

بپرس